نمایشگاه تشویش
توضیحات و استیتمنت نمایشگاه
رضا نصرتی «تشویش» کائوس یا آشفتگی ازلی در اساطیر یونان و روم باستان، منشا همه چیز بود؛ فضایی خالی و غیرقابل درک در آغاز زمان. اما این آشفتگی بیش از یک خلأ خالی بود، قلمرویی از جرم و انرژی که بسیاری از عناصر قدرتمند جهان از آن سرچشمه میگرفت. رضا نصرتی در اولین تجربه ی همکاری با گالری محسن، گویی لحظاتی از این آشوب ابدی را در مجموعه ی «تشویش» به نمایش میگذارد. او که در مجموعه های پیشینش همواره به دنبال نوعی صناعت واقع گرایانه بود تا تصویری هرچه دقیقتر از بافت ها و جزئیات بیافریند و مرز واقعیت و نقاشی را کمرنگتر کند، این بار با فاصله گذاری عامدانه در مواجهه با پیرامون و انتخاب شیوه ی تکنیکی و فرم، شیدایی و تنش را با هم می آمیزد و دست آخر این پریشانی را با لحنی شاعرانه دریافت کرده و به تصویر میکشد. رضا نصرتی در مجموعه های قبلی معمولا با رویکردی سمبولیستی به عناصر تصویر، آنها را به شکل عنصری یگانه و در مرکز کادر به تصویر کشیده است؛ اکنون اما موضع هنرمند نسبت به سوژه تغییر کرده و با درهم پیچیده شدن وجودش در این التهاب، از یک جزء فاصله گرفته و در میانه ی هیاهو ایستاده است. اما با وجود تکثر عناصر تصویر، گویی همچنان همان یک پدیده، به صورت یک توده پرنده ی هراسان دیده می شود. رضا در انتزاع لایه لایه ی خود بدون اصرار به کاربست رویکرد مرکزگرایانه اش و دستیابی به کمال فرمی و وجه آرمانی امر واقع، با ایجاد لحظه ای شکست در واقعیت، هجمه ی آشوب نهفته در آن را آشکار میکند؛ لحظه ی بهت یا سرگردانی جمعی. بیان تجسمی تازه ی رضا که به نسبت رویکردهای تکنیکی آثار گذشته اش در ظاهر لحنی ساده تر دارد؛ توده ی حزن آلود تشویش است. او در این مجموعه دستکاری ها و بازسازی های تکنیکی ای را که ابتدا به شکلی اتفاقی در آثارش نقش بسته، عامدانه به کار میگیرد تا به ماهیت وصله ــ پینهای رخدادهای روزگار اشاره کند. گویی برای ثبت این حجم از سرگشتگی، سطح بوم کم می آید و او امیدوارانه سطوح را در لایه های شفافتر، بارها روی هم تکرار میکند تا انباشت لایه ها مرهمی باشد بر زخم های به جامانده از آن تلخی ها. تکرار این سطوح با مرزهای واضح بر روی سطح زیرین شاید تلاشی است برای پوشاندن نقصان هایی که بر زندگی انسان وارد می شود و چارهای جز ترمیم شان نیست؛ تلاشی برای ترمیم تباهی ها. غوطه وری در آشفتگی ازلی مانند پرواز سبکبار پرندگان، آزادی رخوت آمیز و رهایی صوفیانه ای همراه دارد چراکه تشویش مبدا و مقصد جهان است و اول و آخر همه چیز.