نمایشگاه مستوری
توضیحات و استیتمنت نمایشگاه
ناهید بهبودیان در پروژهی «مستوری» که با همکاری پلتفرم دیزا شکل گرفته است نظام مُد را در شباهت با چرخهی تکامل و بقای گلها بررسی و چیدمانی از خودنمایی خوفناک گلهای سمی را در فضای پروژههای محسن به نمایش میگذارد. گلها سیستم زایش گیاهان و گردهافشانی شیوهی امتداد و توالد آنها است. در این فرایند هنگامی که گلها برای بقا به دیگری نیاز پیدا میکنند به زیباترین و فریبندهترین شکل خود در میآیند؛ درست مانند مُد که با اغواگری سالهاست جای خود را در زندگی انسانها باز کرده است. مُد امکانی است که هنر را در زندگی روزمره پوشیدنی و کاربردی میکند. گلها بیشاز ده سال است که ناهید را مسحور کرده و در فعالیت بینارشتهای او در عرصهی تجسمی و مُد به زبان اصلیاش برای خلق هنری بدل شدهاند. او در نمایشهای قبلیاش گلها را در دست خود بهمثابهی ابزاری میداند برای لمس و ارتباط با دیگری؛ از جنس ارتباط گلها با دیگر موجودات. او با گلها و طبیعت مستورشان همذاتپنداری میکند؛ چهبسا گلها برای او الگوی زندگیاند؛ الگویی برای ارتباط، تاثیرگذاری و بقا. در فضای پاسیو گلی محصورشده برای بقا دست به هر فریبی میزند: تکثیر مسحورکنندهی ریشهها و جوانههایی رنگارنگ، پراکندگی خیرهکنندهی بذرهای درخشان و تلاش گلبرگها برای تسخیر فضایی بزرگتر. استودیوی ناهید که در یکی از اتاقها بازسازی شده است، نگاهی است اجمالی به تجربیات و فعالیتهای او که همواره ریشه دواندن مُد را در زندگی روزمرهی شهری ثبت کرده؛ آنچه به گردهافشانی گلها میماند. سرآذینها که در این اتاق با پسزمینهای از شهر و زندگی انسان ارائه میشوند و سرآغاز پروژهی مستوری هستند، از گلهایی الهام میگیرند که با فریفتن دیگر موجودات آنها را به حضور سمی خود فرامیخوانند. در «اتاق پرو» این بهدامافتادگی به شکلی ملموستر تجربه میشود و مخاطب خود را گرفتار حربهی گل برای بقا مییابد. در اتاقی دیگر فرآیند مستندسازی و شکل گرفتن این پروژهی مشارکتی به چشم میخورد که با همراهی تعدادی از طراحان لباس ایرانی و عکاسی علیرضا فانی ثبت شده است؛ چگونه عمارتی متروک تبدیل به همان خاکستری میشود که هزاران سال پیش گلها از آن جوانه زدند؛ بستری برای تماشای زیبایی پایدار. هرکدام از پروژههای ناهید حلقهای از زنجیر بیانتهای شیفتگی او نسبت به گلهاست. او خود نیز به واسطهی خلق هنری، در هر دورهی فعالیتش مانند فصل شکوفایی گلها، از غلاف پوستهمانندش سر بیرون میآورد و بار دیگر نمایشی از چرخهی ابدی مرگ و زندگی برپا میکند و ردی بر خاک میگذارد.