نمایشگاه جلوه بهار
توضیحات و استیتمنت نمایشگاه
از دیرباز تا به امروز امرای معارف و ملوک هنر این دیار کهن، با سبقه ی فرهنگ و هنر والای مُلک خود، به جدوجهد در اعتلای هنر مردمانشان کوشیدهاند. آنچنانکه نام و نشان این سرزمین با هنر و هنروری آمیخته و تا نهایت لایزال آن به بالندگی خویش مستمراً ادامه خواهد داد. در این برهه، خوشنویسی نستعلیق و شکستهاش به مثابه امری قدسی جایگاهی ویژه به خود اختصاص داده، آنچنانکه اهالی خوشنویس این دیار با عرق جبین و کد یمین به رعایت و پاسداری از این گوهر بیهمتا که به میراث بر دوش آنها نهاده شده همت گماشته و پروانه خصال به گرد این تابنده پرفروغِ بیزوال به سماعی عارفانه، بیوقفه دستافشان گردیدهاند. چه بیشمار بزرگانی اهلدل که نه اهل گِل، عمر و جان خود را بیشائبه در خدمت این هنر نهاده و چه بیمنت عالیمقامانی که در اشاعهی آن همت گماردهاند. از طلای تناسبات میرعماد الحسنی، ظرافت قلم میرزا غلامرضا و شیوایی مشق درویش عبدالمجید و هنر ملکوتی تمامی آن بزرگانی که اکنون در این میان نیستند تا تابندگی خوشنویسان معاصر در عرصهی بیبدیل دنیای خط و خوشنویسی، همه و همه مدیون این بذل جان در مسیر اعتلای خط و خوشنویسی بوده که باران رحمت بیدریغشان همه را رسیده و حُسن خط بیمثالشان همهجا کشیده. دیوان پیش رو محصول سالها ارادتِ مستانِ مِی عشق و مهر الهی به پیشکسوتان این عرصه از هنر است که چون نسیمی معطر نوازش میکند دل را و روحافزا مینماید جان را که در کوی عشقبازان این راه و رسم دلدادگیست. راه و رسم جانان است که تمثیل روشنائیست. تمثیلی از رویش است و جلوهای از بهار که خلعت رنگین به تن و تاج شکوفه بر سر خرامان در این گلستانِ همیشه خوش، نه به پنج روز و شش که تا ابد پایکوبان است به صریر قلم در رعایت خط و ترکیب دلنوازش به رعایت نازکخیالی یار. مشق خاطره است این دیوان به یادگار یار و دیار عاشقان، ملاحت حُسن است به تجلی معنا و به غایتِ جمال است به گل عذار پریچهر عالم ملکوت و آنچنان است که چون ازدلبرآمده است لاجرم بر دل مینشیند. دلنوازانِ این مجموعه به شأن و صفای جان، مفهومی عمیق از حسن ظاهر و معنای عالم لاهوت و ملکوت در آنچه خلق کردهاند، بخشیدهاند. آنچه به رنگ تیرهی مرکب که بی تعلق از هرآنچه تعلق در بیان نوشتاری آثار نگاشته شده است در پیوندی ناگسستنی با مفاهیم عرفانی آن آثار به جوششی از شیوه گری رنگ و احساس ناب از عالمی دیگر در اذهان خوانشگران متن اثر بدل گشته و تداعیگر انعکاس تصویری عرفانی از آسمان بر زمینند. به بیان حافظ شیرازی: چشم جادوی تو خود عینِ سواد سحر است لیکن این هست که این نسخه سَقیم افتادست در خم زلف تو آن خال سیه دانی چیست؟ نقطه دوده که در حلقه جیم افتادست آهنگ میرمنگره
هنرمندان
عباس اخوین علی اشرف صندوق آبادی غلامحسین امیرخانی عارف براتی صداقت جباری حسن حسین نژاد سیده صغری حسینی محمد حیدری الهه خاتمی روح الله دلخانی علی اکبر رضوانی محمود رهبران حسن ریاحی صالح رضا رینه ای رضا زدوار علیرضا زندی دشت بیاض پیمان سادات نژاد مجتبی سبزه محمد علی سبزه کار راضیه سپهر راضیه سپهر محمد سلحشور علی شیرازی اسرافیل شیرچی رضا ظرفیان حمید عجمی حسین غلامی مهدی فلاح امیر احمد فلسفی حمیدرضا قلیچ خانی یدالله کابلی خوانساری علی گنجی رسول مرادی میرحسین موسوی میرحیدر موسوی محسن میرحسینی علی امید میرمنگره شهربانو نجفی سپهر نصراللهی فیروز نصیری صفر نوزاد فردین ولی زاده داریوش یزدانی داریوش یزدانی