برنامه گالری ها

نمایشگاه گیلگمش

گیلگمش


توضیحات و استیتمنت نمایشگاه

گیلگمش یکی از قدیمی‌ترین قصه‌های جهان,  قصه ای که در سرزمینی که  در آن به دنیا آمده‌ام اتفاق افتاده که نزدیک سرزمینی است که حالا در آن زندگی می‌کنم. گیلگمش روایت مرگ و زندگی است. نپذیرفتن مرگ و در نهایت تسلیم شدن به آن، جایی بین انکار و تسلیم. گیلگمش روایتِ مسیری است برای رسیدن به جاودانگی، روند جستجو، و در نهایت  یافتن "گیاه جاودانگی".  بیشتر از همه شخصیت‌های این قصه و‌ اتفاقات آن، توجهم به این گیاه جلب شد. دل بستن به یک امید‌ و جستجو برای آن شبیه به روزگار من بود. تصور کردن این گیاه مرا به باغ های خیالی می‌بُرد زمانی که پناه بردن به رنگ و گل، تنها راه تاب آوری بود. برای یافتن این گیاه، مسیری طی شده بود، به دست آمده، و از دست رفته بود و برای یافتن‌اش، باید قصه طوفان بزرگ را می شنیدی. طوفان بزرگ مرا به یاد بازماندگان می‌انداخت. به طوفان های بزرگی که همیشه از راه می‌رسند و به اینکه ما از نسل بازماندگانیم. برای روایت چند لایه این قصه، فقط نقاشی کافی نبود. لباس گیلگمش ، دشداشه کهنه پدرم بود، با دوختها و بافت‌های من. عروسک‌های شکسته و کهنه کودکان کار، که زمانی شانس معلمی‌شان را داشتم، تبدیل به ریتون و مجسمه های کوچک شدند. از تکنیکهای دوخت دوره نوجوانی برای ساخت کار پارچه ای بزرگ استفاده کردم. گیاه را ساختم و برای کامل کردنش از قطعاتی که سال‌هاست می‌سازم استفاده کردم.از بافته هایی با لباسهای کهنه، از دست‌دوزهای عمه و مادرم، از نخ‌های کهنه تسبیح که پدرم از حسینیه محل آورده بود، از شاخه های خشک شده که روزهای کرونا جمع کرده و دورشان را بافته بودم. از لامپهای سوخته و رنگ شده، قلاب بافی ها و تمرین‌ تکنیکهای تاپستری... این قصه تاب آوری و ممارست من و میلیونها انسان در این منطقه است. به زمین می خوریم,بلند می شویم. از آوارها قصه جدید می سازیم و سربلند زندگی می کنیم. ما را پایانی نیست. شیرین ملت گهر بهار ۱۴۰۳


هنرمندان

شیرین ملت گهر