برنامه گالری ها

نمایشگاه تنْ مرده

تنْ مرده


توضیحات و استیتمنت نمایشگاه

تن‌مرده   «نخستین دشواری در نگریستن به طبیعت بیجان از همان آغاز راه به وجود می‌آید، یعنی این فرض که اصلا چیزی به نام طبیعت بیجان وجود دارد. همه‌ی ما می‌دانیم که طبیعت بیجانها چه صورتی دارد، در این شکی نیست و این مسئله‌ی ما نیست.» ـ نورمن برایسون   کدام لاشه؟ کدام جان؟ یا باید همچون »شاردن« زمان را نگاه داشت و از اضمحلل هر آنچه که هست جلوگیری کرد تا شاعرانگی طبیعت بیجان منعکس شود، یا شاید هم باید زمان را دخیل کرد و همچون »لتینسکی» نشان داد که میوه‌هاها و گیاهان در بیجانی دیگر شاعرانه نیستند و لاشه‌ها می‌پوسند و بدن‌ها می‌گندند. لاشه زمان دارد، اما نه برای حیاتمندی، بلکه برای تخریب بیشتر، نابودی بیشتر و نیستی کامل. تن‌مرده لحظه‌ایست میان پایان علم حیاتی و آغاز مرگ. مرگ در یک لحظه آغاز می‌شود، اما در یک لحظه پایان نمی‌پذیرد. مرگ زمانمند است و تا نابودی کامل به قوّت خود باقیست. گویا همه‌چیز ثابت است، جز هدف. هدفِ. مرگ چیز دیگریست. .زمان شاهدی‌ست بر تنِ مرده، و تن‌مرده گواهی بر تاریخ است :مرگ از کجا آغاز می‌شود؟ از کدام لحظه می‌توان موجودی را بیجان نامید؟ شاید وضعیتی شبیه به آنچه که خاقانی سروده چو لاشه، بسته گلویی به ریسمان قضا این مجموعه ترجمانیست از تقلای انسان برای پاسخ به مرگ؛ پاسخی که هم بتواند تعریفش کند و هم در بیان احساسش به مرگ، بتواند آن را تاب بیاورد و به تصویر بکشد. قرارگیری هنرمندان در این پروژه، نه بر اساس تجربه و شناخت است و نه حتی بر اساس توان بیان و وقوف بر تصویر؛ که البته هرکدامشان در مسیر هنری خود جدی بوده‌اند. آنچه این هنرمندان را در این نمایش گرد هم آورده، مرگ‌اندیشی پنهان و گاه آشکار آنهاست. .محتوای آثار هنرمندان حاضر در این پروژه، از بهمن محصص ــ که خود اکنون سوژه‌ی مرگ شده ــ تا جوانترین هنرمند، کلنجار و تقلایی‌ست برای شکست دادن مرگ، رام کردن مرگ و یا شاید زیبا جلوه دادن مرگ لاشه‌ها و تن‌واره‌ها در قاب ذهنی این هنرمندان زمان‌مند و شهادت دهنده‌اند. این جلوه از اندیشه، جهان بین فیگور و طبیعت بیجان را درمی‌نوردد. معنا و فرم پیکره‌ها و اجسام در رفت‌وآمد مدام مابین مرگ و زندگی تغییر می‌یابند؛ جریانی که هر آینه می‌تواند نیستی را به تن موجود جاندار عرضه کند، یا هستی را از بطن شیئی بیرون بکشد. این پروژه بخشی کوچک و انتخاب شده از سیر تاریخ هنر معاصر ایران است که در پیشانی‌اش مرگ را و شاهدان مرگ را به تصویر می‌کشد.   عماد خانکشیپور زمستان ۱۴۰۳ | تهران


هنرمندان

داریوش حسینی محمدرضا خلیلی سونیا سالمی فرزاد شکاری کلثوم صالحی میرمحمد فتاحی مجید فتحی زاده نویان فرهی یونس گوکه بهمن محصص


کیوریتور ها

عماد خانکشی پور