برنامه گالری ها

نمایشگاه نقاشی های بنفشه نیلی

نقاشی های بنفشه نیلی


توضیحات و استیتمنت نمایشگاه

ه ابرهاى انبوه نگریسته اید آیا تا در آن اشکال انسانى، حیوانى و ... را جستجو کنید؟ این یکى از بازى هاى تخیل ماست که به هنگام دیدن شیئى به دنبال روایت آشناترى مى گردیم.  گاهى به انبوه درختان نگاه میکنیم، پرهیب اندام حیوانات تداعى مى شود.  به پوشش داربست ساختمان نگاه مى کنیم، بادبان کشتى، آبشار فیروزه اى و یا دراپه ى جامه هاى بانویى را مى بینیم.  به نقاشى انتزاعى نگاه مى کنیم و در آن به دنبال خط و طرحى آشنا مى گردیم.  آیا تا به حال به یک شیئ به چشم موجود زنده نگاه کرده اید؟ در حیطه ى باور من پوشش داربست روى ساختمان، زنده است و من پرتره اش را به تصویر میکشم.  این پوشش ها زندگى بى دوام، موقت و کوتاهى دارند. پرده اى است برروى ساختمانى در حال نمو، موقتى ست ولى تماشایى.  فرم هاى شاعرانه‌ى ریتمیکى دارد که شانه به شانه ى موسیقى باد و نسیم، همدیگر را حمایت می‌کنند.  انباشتگى داربست ها، چین و شکن پوشش ها و سایه روشن شان از ریتمى زیبا برخوردار است.  باوجود داشتن اسکلت و استخوان بندى کاملاً صنعتى و هندسى، این روکش ها قاعدتاً باید به حجم هایى خشک و بى روح تبدیل می‌شد، درحالى که این پوشش انعطاف پذیر رنگین، ماهـیتى پویا، پر لطافت و دراماتیک دارد. بازى نوروسـایه و جادوى رنگ به روى این پوشش که براى من سمبل ناپایدارى است، پیام و اشاره اى است به نبض زندگى با افق مبهم آن که زیبایى سودایى را به نهایت اوج بصرى میرساند.  زیبایى و خارق العـاده بودن تنفس یک پوشش بروى اسکلت آهنى اش را نمى توانم ندیده بگیرم و هیجان دیدن این صحنه را مایلم با دیگران تقسیم کنم. پوششى را در خاطر دارم انباشته از نسیمى دمیده درآن. گویى بگاه بازدم، پوستش به روى اسـکلت که به قفسه‌ى سینه اى مى مانست،   مى چسبید. همزمان نور مورب خورشید درحال غروب، بازى زیبا و تماشایى درهم آمیختن آبى لاجوردى - نیل گون و نارنجى - سرخ فام پایان روز را به نمایش گذاشته بود.  به یارى پرسه زدن درشهر و توجه به صحنه هایى که گاهاً  از دید دیگران کم اهمیت و یا بى اهمیت است و حضور در محله هاى آشنا و خودمانى براى کشف موتیف هاى مورد نظرم در نقاشى، به دنبال مرئی کردن وجوهى از چشم اندازهاى شهرى هستم که کمتر مورد توجه زیبایى شناسانه قرارگرفته و به ندرت کم و کیفشان مورد شناسایى واقع شده اند.  از طرف دیگر در نقاشى هایم با وام گرفتن از جذبه هاى رنگ و فرم به دنبال پاسـخى براى این سوال هستم که چـگونه میتوانم ناپایدارى،  بى‌ثباتى و... را در نقاشى به تصویر بکشم.  فکر کردم با مراجعه به پوشـش هاى موقت سـاختمان، مى ‌شود از آن استعاره اى در این جهت بسـازم. این نقاشـى ها به مثابه فراخوانى است براى توجه به مراحل و لحظات ناپایدار. توجه به نشانه هاى گذر زمان، چون پایدارترین اصل در زندگى، هـمین ناپایدارى است. معناى زندگى در همین گذرهاست.  دراین صورت نقاشى تبدیل مى ‌شود به رابطه اى پیچیده میان واقعیت و احساسات برانگیخته شده از منظره و رئالیسم.


هنرمندان

بنفشه نیلی