برنامه گالری ها

نمایشگاه خاک سرد خاک سرخ

خاک سرد خاک سرخ


توضیحات و استیتمنت نمایشگاه

خاک سرد، خاک سرخ «جزیره»؛ خاکی جدا مانده از سرزمین اصلی؛ تک افتاده! باری از تنهایی بر دوش! تنهایی غریبی که از او هویتی ساخته متفاوت و نه از جنس موطن اصلی! همان اندک فاصله‌‌ی مکانی، به غریب‌ترین شکل ممکن او را اسیر کرده. او را تغییر داده. احوالاتش را شبیه همه‌ی جداماندگان کرده! ایمانش، اعتقادش، غم و شادی‌اش همه از جنس دیگری است. به شکل دیگری است متفاوت با به هم پیوستگان. از جنس تنهایی...                          *** اجرای پروژه‌ی خاک سرد، خاک سرخ را در جزیره‌ای در جنوب ایران آغاز کردم؛ جزیره­‌ی هرمز با وسعت ۴۲ کیلومتر مربع و جمعیتی حدود ۶ هزار نفر. در هرمز کوه‌­ها پوشیده از سنگ­‌های رسوبی‌اند و لایه­‌های گدازه­‌های آتشفشانی خاک را سرخ می‌نمایانند. خاک سرخ هرمز نه فقط زیبا و افسونگر است، بلکه قابل خوردن و زمانی نه چندان دور منبع ثروت این جزیره بوده است.  پیش از انقلاب ۱۳۵۷، صادرات خاک ثروت هنگفتی را برای ساکنان این جزیره به ارمغان می­‌آورد. هرمز، نه فقط بومیان خود را ثروتمند می‌کرد، بلکه سهم به­‌سزایی در چرخه‌ی اقتصاد کشور داشت؛ اما اکنون به یکی از محروم­ترین مناطق ایران تبدیل شده. در حال حاضر، عمده­‌ی درآمد جزیره از صنعت گردشگری است که اغلب توسط زنان اداره می‌شود. زنانی که دست‌سازه‌های خود را  در نزدیکی ساحل به گردشگرانی از پایتخت می‌فروشند. ویژگی‌های این جزیره مرا بر آن داشت تا پروژه­‌ا‌م را در مقیاسی بزرگتر دنبال کنم و درصدد یافتن مکانی برآمدم که در تقابل با هرمز  باشد. جزیره سوالبرد در شمال نروژ که حدود دو هزار نفر سکنه دارد، مشخصاتی که به دنبالش بودم را دارا بود.  دو جزیره‌ی هرمز و سوالبرد در گذشته مناطق استراتژیکی محسوب می‌شدند. هرمز پیش از انقلاب منطقه‌ای پررفت و آمد و البته دوره‌ای هم مستعمره پرتقال بود؛ بخش بزرگی از سوالبرد نیز تبعیدگاه و منطقه مانور روسیه بوده است. از سال ۱۹۰۷ میلادی، استخراج ذغال‌سنگ منبع اصلی درآمد این جزیره بوده، بعدها و از سال ۱۹۳۵ صنعت گردشگری نیز در آن رونق یافته. اما آن­چه مرا مجذوب منطقه لانگیِربیِن در این جزیره کرد، طبیعت آن بود. در واقع تفاوت میان این شهر کوچک، در یکی از شمالی­‌ترین نقاط کره‌­ی زمین و جزیره­‌ای در جنوب ایران اساس این پروژه است؛ تفاوتی که نه تنها در ویژگی‌های طبیعی پررنگ­‌ جلوه می‌کند، بلکه سبب می‌­شود این مجموعه عکس روزمرگی‌­های ساکنان، فرهنگ و بافت اجتماعی این دو شهر را نیز دربرگیرد. پیش­تر در مجموعه عکس‌های­م همواره زنان سوژه‌­ی اصلی بودند. در این مجموعه نیز بیش از هر چیز بر فعالیت‌­های زنان در هرمز متمرکز بودم تا تاثیرشان را بر زندگی دیگر ساکنان نشان دهم. در سوالبارد نیز روشی مشابه در پیش گرفتم. بیش­تر پیرامون وضعیت زنان، فعالیت‌­های­شان و مهم­تر از همه نقشی که در صنعت و اقتصاد شهر ایفا می­‌کنند تحقیق کردم. فعال­‌ترین زنان این شهر راهنمای تورهای گردشگری‌اند.  بافت طبیعی سوالبرد این فرصت را فراهم کرد تا عکس­‌هایی از مناظر و طبیعت نادر منطقه، که با طبیعت هرمز در تضاد کامل‌اند، به این مجموعه اضافه کنم. هرمز با رنگ­‌هایی گرم و خشک تاثیری جدی بر شیوه‌­ی زندگی ساکنانش گذاشته و مردم سوالبارد هم به شدت تحت تاثیر طبیعت آبی فام و روح سرد آن هستند. «پیرامیدن»  روح شوروی در مدار قطبی است. این شهر در سال ١٩٢١ توسط سوئدی‌ها شناخته شد و شوروی به سرعت آن را خرید. به دلیل وجود معادن زغال سنگ فعال، شوروی هزار نفر را به این منطقه تبعید کرد و بعد از ۷٠ سال با شوک فروپاشی شوروی، معادن فعال تعطیل شدند. همراستا با فروپاشی شوروی، وقوع یک تراژدی یک تراژدی در سال ۱۹۹۱ سبب شد تا این شهر متروکه شهر ارواح نام گرفت؛ ٢٠٠ نفر از کارگران تبعیدی معدن به همراه خانواده‌هایشان در سقوط هواپیما جان خود را بر روی تکه‌های یخ از دست دادند و نروژ با کشف یک ساختمان جاسوسی دستور تخلیه فوری پیرامیدن را داد.  تهمینه منزوی


هنرمندان

تهمینه منزوی