نمایشگاه بی شکل
نقاشی و گرافیک
توضیحات و استیتمنت نمایشگاه
هرروز سعی میکنیم به جهان اطراف خود سروشکل بدهیم. بچینیم، بکوبیم، بسازیم و حتی ممکن است تمام کوشش ما این باشد تا به هیچچیز دست نزنیم. چون ما خود را فاعل و عامل جهان اطرافمان میدانیم. ولی در واقعیت همچنین است؟ مثلاً ما برای خود از میان هزاران صندلی، یکی را انتخاب کرده و میخریم. اما بعدازآن صندلی است که به نشستن ما شکل میدهد مسئله به همین اندازه ساده است. بروس نومن درجایی میگوید «مسائل گوناگونی شاید در کنار هم قرار گیرد و ذهن و حافظه انسان را به سمت خلق یک اثر سوق دهد». گاهی برای نوشتن از یک اثر باید سالها به عقب برگشت و در خاطرات کندوکاو کرد تا ریشههایی از خلق اثر را یافت. از دید من اثر هنری میتواند برای هر بیننده، دنیایی تازه باشد، مجموعهای از نشانه و مفاهیم که هر کس بنابر رویکرد به زندگی، دوستداشتنیها، ازدسترفتهها و احساساتی با آن پیوند برقرار میکند. شرح اثر، ذهن بیننده را از برداشت آزاد بهسوی انگیزه و احساس خالق اثر هدایت میکند و دست و پای تخیل مخاطب را میبندد و چالش ارتباط با اثر را گرفتار کلمات خالق میکند. بنابراین از توضیح آثار میگذرم و به کلیت اکتفا میکنم که درون مایه این مجموعه، بر مفهوم انسان استوار است. انسان، نه در قامت آن موجود تکاملی یا میهمان ناخوانده خلقت در زمین، بلکه انسانی در «سطح سیمانی قرن» در «شهرهایی که خاک سیایشان چراگاه جرّثقیل است». آنچه در قالب مجموعه گردآوریشده است نگاه شخصی من به انسانِ دونده در پیچیدگی، روزمرگی و تکنولوژی است. انسانِ محاصرهشده در اشیا.... در پردازش این نگاه، رنگ و ترکیب آن با مواد نقش مهمی ایفا میکند. ایدههای اولیه، زیرسازی نهایی کار هستند و این مسیری است که در هزارتوی بازتاب انسان و احساساتش چه به صورت شخصی و چه اجتماعی در این مجموعه طی میشود. اکتاویو پاز در کتاب دیالکتیک تنهایی مینویسد «احساس و تنهایی ما اهمیت و معنایی دو گانه دارد: از سویی آگاهی بر خویشتن است، و از سوی دیگر آرزوی گریز از خویشتن.» احساس انسانِ آثار این مجموعه نیز همینگونه است.