نمایشگاه نه زن نه جنگ
توضیحات و استیتمنت نمایشگاه
من مخالفم ! مخالف بخشی از درونم که سخت با نیک بینی و نیک خویی من سرِ ستیز دارد . درین سالها که دنیا را به بهره نشسته ام ، جز جاه و قدرت و مقام ، بقیهء صفات بشری را قابل انفکاک از گسترهء نفس انسانی یافته ام. نیک هویداست که جاه و مقام از فرزندان خلف قدرت اند و قدرت جز دم کردهء ابلیس نیست، پردهء آن وقتی دریده می شود که فرشتهء مرگ ندا سر داده ، انسان را فراخواند. لوح هستی یک قلم از نقشِ قدرت عاری است آمد ورفتِ نفس مشقِ خطِ بیکاری است از ره غفلت ، عدم را ، هستی اندیشیده ایم شبهه تقریریم و استفهامِ ما انکار ی است ذرّه ایم امّا به چشم خود گران افتاده ایم اندکی هم چون به عرض آمد ، همان بسیاری است اغلب ، قدرت پذیری ها و مقام پروری ها با محبّت و عنایت و خدمت و تکلیف آغاز و رفته رفته به مصلحت و مکرمت و جنابت و جنایت ختم می شوند. یکی از تراوشات شایع ابلیس درون ، ایجاد حسّ کامل العیاری و جامع دانستن خود است ! تا آنجا که تو خویش را به حق حاکم می پسندی و چنین می اندیشی که جز تو ، هر که هست باید که محکوم باشد ! اینجا جای مهمی در رهگذار سیر تاریخی هر انسان است و درست در همین جا نطفهء فرزند جنگ بسته می شود. نه جنگ با شرّ، که جنگ با هر آنچه از نظر من شرّ است ! درین هنگام آرمانها به تیغ مصلحت و ایمان به تیغی از درون خویش و عقل به تیغ وهم ذبح می شوند. افراط در طلبِ جاه ، تمایلی شهوت پرستانه به قدرت است و تا انسانیتِ انسان را مضمحل نکند از پای ننشیند. خدایِ خویش را ، نه ، که خدای حقیقی را ناظر دانستن و در آغوشِ تلخیِ حقیقت زیستن و پناه بردن به عقل جمهور عقلا شاید که راهی باشد برای رهایی از چنگال پر حنای قدرت ! هر انسانی محترم است به وجودش ، همان وجودی که برای خالق اش محترم بوده و هست. نه جنگ در پناه قدرت مرضیّ درگاه حقیقت است و نه دفاعِ تنها زیبنده بر قامت کرّمنای انسانی ست ! که این هر دو بیشتر همان خواستگاه ابلیس است تا بدان ، مدعای خویش اثبات کند ! تنها ، جنگِ بدون حمایتِ قدرت و قدرت طلبان ، قریبِ صدق است که جنگاور و سلحشور آن جز مظلوم نیست. نه زن و نه جنگ ، فارغ از رئالیسم محسوس و ثابت ، مفهومی در شاکلهء سمبولیزم راز آلود را دنبال میکند تا هر ناظری متناسب با اندوخته ها و تجارب اش بر آن بنگرد ! زن ، نه زن است و جنگ ، نه جنگ ، بلکه مفاهیمِ آن ریشه در صفاتی دارند که ناظر بر آن طریق ، به آنها می نگرد. قدرت برای قدرت جز استیلا و سلطه نیست ، تسلّطی برای منافع و منفعتی برای لذتی بیش از قابلیت ، بدین سیاق ، قدرت همه چیز را وسیله می داند ، می بیند و می نمایاند ! این آثار به زبانی جهانی عرضه گردیده و بدون ابراز هویتی خاص ، شامل همهء ملتهاست ! جهان اول تا جهان چهارم ! زبان ، زبان شیرین غرب است اما دغدغهء نهفته در آن ریشه در سنت و هویت ایرانی دارد. حضورتان را پاس میدارم و از وقتی که صرف می نمایید کمال امتنان را دارم. با یاد جوانانی که از جان خود گذشتند « بل احیاء عند ربهم یرزقون » تا ما ببینیم آنچه را که نباید و نبینیم آنچه را که باید ! ارادتمند آستان فقیر عدمی حمید عجمی