نمایشگاه تیامت
توضیحات و استیتمنت نمایشگاه
شاید روال این است که در مورد شأنِ نامگذاری و یا در وصفِ آثار به نمایش درآمده در نمایشگاه بنویسم. ولی من اشتباهیترین فرد برای این کار هستم، لذا بهتر دیدم، دریافتم را از «حسن مهربانی» نگارش کنم. کارهای «حسن» را تا پیش از نمایشگاه (آنچه در دسترس بود) با دقت دیدم. میگویم «کار»، چون نمیتوانستم واژهی «اثر» را به آنها اطلاق کنم؛ آخر اگر آنها را «اثر» صدا میکردم، پس اثرِ چیست؟ کارهایی (از نظر من) غیرمتعادل و کج مفهوم، دست و پا زدنها و تلاشهای بیمراد و گاهی یادآور کوششهای دیگران! نمیگویم بد، چون معتقدم در هنر، بد یا خوب یا زشت معنا ندارد. به ظنِ من، نه تنها «حسن» خودش را در آثار متقدمِ خود، نیافته بود، بلکه حتی ذرهای از وجودش را هم نتوانسته به تصویر بکشد. سعی کردم قدری دقیقتر شوم و تنها قضاوتِ منصفانهام این بود که حسن در تلاش است که خود را از زیر آوار آنچه به او تحمیل شده، آزاد کند. از مجموعه اولِ او هیچ کاری را نپسندیدم و صرفا ورق زدم. مجموعه دوم توانست به قاعده چند ثانیه مرا نگه دارد. ولی از مجموعه سوم به بعد، یکی دو قطعه را «اثر» اطلاق کردم. حسن در راه است و از این لذت میبرد، متواضع در یادگیری نشان میدهد و او خوب میداند کجای ماجرا ایستاده. حال که نقطه عزیمت خود را یافته، میشود بیشتر قطعات او را اثر نامید. اثرِ این دغدغه درونی و تقلّای همیشگی که این بار، او پریشان احوالی یک جوان بیست و اندی ساله را در کالبد حروف ناخوانای خود دمیده و شاید تیامت همین باشد. علاقه دارم که با داشتن یکی از این آثار، حال و هوای اکنون را برای «او» و «خودم» منجمد سازم؛ چه بسا رستاخیز او همین باشد، حال باید رهرو بماند، رهرو بماند و از پای ننشیند . او حین حفظِ تلاش متواضعانه در یادگیری، میبایست از «خود» بجای «روزگار» متوقع باشد تا شکیبایی آمیخته با لذت را بیاموزد. کار مشکلی است ولی طنین صدایش چنین نویدی را میدهد. بر این گمان هستم که در آینده از او در صحنه هنر ایران، بیشتر خواهیم دید و شنید. محمد بزرگی بهار۱۴۰۰