نتایج جست جو "هجر" در سایت 100هنر

رتو و قاب:۷۰×۱۰۰ متریال: مقوای فابریانو .مداد رنگی،ماژیک رنگی، شاپان، وایتکس، اسپری بی رنگ، تینر روغنی

متریال: مقوای اشتنباخ، مداد رنگی، شاپان، تینر روغنی، ماژیک رنگی، اسپری بی رنگ

مدادرنگی، ماژیک و قیر و اکولین #مقوا #مدادرنگی #قیر #ماژیک #نقاشیخط #نقاشی_خط

شرکت در دوسالانه تبریز ( نگارگری) ۱۳۹۸هجری شمسی

تناسخ را یافته اند.. پشت باغ سپهسالار بوى چرم میدهد.. گاوها با پوستشان زنده میشوند.. بهارستان بوى قانون میدهد.. مدعیانى که فراموش کار شده اند.. بازار بوى خودش را دارد.. بوى کهنگى.. پاساژهاى شهر بوى پول میدهند.. بوى هرزگى.. شهررى بوى حرم میدهد.. بوى خستگى.. بهشت زهرا بوى مرگ میدهد.. تربتُ..کافور..بوى مردگى.. انقلاب بوى کتاب میدهد.. عطرتلخ سیگار.. بوى روشنفکرى.. لاله زار بوى عجیبى دارد.. بوى آغشته به نور.. میدان بهمن بوى جگر میدهد.. کشتارگاهى که بهمن شد.. حوالى میدان شوش.. بوى خون میاید.. از درون سرنگ.. ترمینال جنوب..بوى اتوبوس.. بوى سفر..بوى هجرت میدهد.. شمیرانُ..بالاى شهر..بوى ادکلن هاى مارک.. بوى املاک گران.. بوى از ما بهتران.. و در آخر میدان آزادى.. بوى فقر میدهد.. واین دو چه به هم مى آیند..

در 110 سانتیمتر .قیمت : 3 میلیون تومان .

ابعاد نوشته شده ابعاد پارچه بوم است اکریلیک روی پارچه بوم، بداهه پردازی متاثر از شعر با نگاهی به هنر سیاه مشق...

اله و فریاد که دوش زده ام فالی و فریاد رسی می آید چلیپای شکسته از غزلیات حضرت حافظ. ابعاد اثر:32 ×20 با پاسپارتو به همراه قاب:37× 25

لای خویش... ترکیبی از ورق فلزات و اکریلیک روی مقوا، پرس شده روی تخته شاسی ۸ میل

رنگ سفید و طلایی

را هجران مکن سرخوشان عشق را نالان مکن... #این تابلو با خط زیبای شکسته نستعلیق نوشته شده و دارای قاب چوبی بسیار شیک برای تمامی دکوراسیونهای منزل یا محل کار مناسب است...

ن همه ناز و تنعم که خزان می‌فرمود عاقبت در قدم باد بهار آخر شد آن پریشانی شب‌های دراز و غم دل همه در سایه گیسوی نگار آخر شد باورم نیست ز بدعهدی ایام هنوز قصه غصه که در دولت یار آخر شد ساقیا لطف نمودی قدحت پرمی باد که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد شعر: #حافظ خط: #اکبرنژاد #بداهه_نویسی

ال خلق اثر 1400 هجری شمسی نام اثر عبادتگاه نام هنرمند ابوالقاسم وردیانی

کرد داغ لب ات مانده به پیشانی ام هرکه مرا دید، تو را هم شناخت از سر این بی سر و سامانی ام تا به تو نزدیک شدم چون شهاب_ شعله گرفتی که بسوزانی ام سهم من از عشق هم این لحظه بود: آمدن و پر زدن آنی ام گرچه امید از تو نکندم ولی در پی یک هجرت طوفانی ام تشنه ام و این دم آخر کمی می شود از عشق بنوشانی ام؟