از انسان اولیه نقش دستی باقی مانده
از دوست، گرمی دستی
دست های من از دوست میگوید
... ادامه از اثر انگشت.
از مهر ، کین و تمام تلاشی که در خود پنهان میکند!
...میدهندو باز میستانند
خواه تقدیر باشد
خواه لطافت باران
.... دست ها بیان میکنند
ناگفته های تقدیر را
می توان تا ابد به دست ها رجوع کرد.
It remained a "Hand" print from an ancient man
A warm "Hand" from a friend
My Hands talking from a friend
From her fingerprint
From love, hate and all hide in them.
"Hands" talk
Of unknown fate and rosewater of rain
They are referable for ever.