دیدار، مهدی اخوان ثالث
به دیدارم بیا هر شب در این تنهایی تنها و تاریک خدا مانند
... ادامه
دلم تنگ است
بیا ای روشن ای روشن تر از لبخند
شبم را روز کن در زیر تن پوش سیاهی ها
دلم تنگ است
بیا بنگر چه غمگین و غریبانه در این ایوان سر پوشیده وین تالاب مالامال
دلی خوش کرده ام با این پرستوها و ماهی ها
و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی
بیا ای همگناه من درین برزخ بهشتم نیز و هم دوزخ
به دیدارم بیا ای همگناه ای مهربان با من
که اینان زود میپوشند رو در خواب های بی گناهی
و من میمانم و بیداد و بی خوابی
...