نتایج جست جو "پنهان" در سایت 100هنر
23
0
32,929
محفل نقاشی و گرافیک
از انسان اولیه نقش دستی باقی مانده
از دوست، گرمی دستی
دست های من از دوست میگوید
... ادامه
از اثر انگشت.
از مهر ، کین و تمام تلاشی که در خود پنهان میکند!
...میدهندو باز میستانند
خواه تقدیر باشد
خواه لطافت باران
.... دست ها بیان میکنند
ناگفته های تقدیر را
می توان تا ابد به دست ها رجوع کرد.
It remained a "Hand" print from an ancient man
A warm "Hand" from a friend
My Hands talking from a friend
From her fingerprint
From love, hate and all hide in them.
"Hands" talk
Of unknown fate and rosewater of rain
They are referable for ever.
#ترکیب مواد روی بوم
# ابعاد : ۱۰۰ در ۷۰
16
1
76,331
محفل نقاشی و گرافیک
نام اثر: #راز #عدد ۷
متریال: گلاسه mdf
تکنیک:آبرنگ و گواش
سبک:آبستره ومینیاتو... ادامه
ر
تاریخ اثر:خرداد ۱۳۹۹
#هفت شهر عشق #عطار #هفت پیکر #هفت #وادی عرفان #هفت #پیکر نظامی #هفت #اورنگ جامی #هفت #طبقه آسمان #هفت #اقلیم
#هفت #دریا #هفت #دستگاه موسیقی #هفت نت موسیقی #هفت #هنر #هفت روز هفته و.....
در علم عدد شناسی هفت را جستجو گر وبه دنبال حقیقت توصیف میکنند. عددی که فراتر ازظاهر را نشان میدهد و به دنبال حقیقت پنهان است.
7
0
56,736
محفل شعر و داستان
#گرگینه
میان باد می رقصد سپید تار موی تو
چه شهوتناک میپیچد درون کلبه بوی تو
از ... ادامه
آن آتش وش چشمت به تن مو سیخ میگردد
چه میترسد دلم وقتی که هستم روبروی تو
درونت تیز دندانی میان برف پنهان است
اگر غفلت کنم میدرّدم یکباره خوی تو
ندارم وحشت از گرگ سپید خفته لای برف
میان چشم تو دیدم پیام صلح جوی تو
زمستان است این دنیا ندارد کلبه ای چون من
بیا ای وحشی زیبا که بینم ماه روی تو
من عمری در پی تیزی دندان تو میگشتم
دلی با عطر خون دارم که دارد آرزوی تو
بیا قسمت کنیم احساسهامان را برای هم
تو شو سهم دل و دل هم شود سهم گلوی تو
چه رازی در دلت داری که چشمت باز میخوابد
بخواب آرام چون دیگر منم آن راز گوی تو
کنار آتش شومینه و گرمای شهوت زا
برای من چه میرقصد سپید تار موی تو
#امیدنورانی_فانی
15
1
24,091
محفل نقاشی و گرافیک
از انسان اولیه نقش دستی باقی مانده
از دوست، گرمی دستی
دست های من از دوست میگوید
... ادامه
از اثر انگشت.
از مهر ، کین و تمام تلاشی که در خود پنهان میکند!
...میدهندو باز میستانند
خواه تقدیر باشد
خواه لطافت باران
.... دست ها بیان میکنند
ناگفته های تقدیر را
می توان تا ابد به دست ها رجوع کرد.
It remained a "Hand" print from an ancient man
A warm "Hand" from a friend
My Hands talking from a friend
From her fingerprint
From love, hate and all hide in them.
"Hands" talk
Of unknown fate and rosewater of rain
They are referable for ever.
16
0
12,722
محفل نقاشی و گرافیک
از انسان اولیه نقش دستی باقی مانده
از دوست، گرمی دستی
دست های من از دوست میگوید
... ادامه
از اثر انگشت.
از مهر ، کین و تمام تلاشی که در خود پنهان میکند!
...میدهندو باز میستانند
خواه تقدیر باشد
خواه لطافت باران
.... دست ها بیان میکنند
ناگفته های تقدیر را
می توان تا ابد به دست ها رجوع کرد.
17
1
22,954
محفل نقاشی و گرافیک
از انسان اولیه نقش دستی باقی مانده
از دوست، گرمی دستی
دست های من از دوست میگوید
... ادامه
از اثر انگشت.
از مهر ، کین و تمام تلاشی که در خود پنهان میکند!
...میدهندو باز میستانند
خواه تقدیر باشد
خواه لطافت باران
.... دست ها بیان میکنند
ناگفته های تقدیر را
می توان تا ابد به دست ها رجوع کرد.
It remained a "Hand" print from an ancient man
A warm "Hand" from a friend
My Hands talking from a friend
From her fingerprint
From love, hate and all hide in them.
"Hands" talk
Of unknown fate and rosewater of rain
They are referable for ever.
14
1
21,870
محفل نقاشی و گرافیک
از انسان اولیه نقش دستی باقی مانده
از دوست، گرمی دستی
دست های من از دوست میگوید
... ادامه
از اثر انگشت.
از مهر ، کین و تمام تلاشی که در خود پنهان میکند!
...میدهندو باز میستانند
خواه تقدیر باشد
خواه لطافت باران
.... دست ها بیان میکنند
ناگفته های تقدیر را
می توان تا ابد به دست ها رجوع کرد.
It remained a "Hand" print from an ancient man
A warm "Hand" from a friend
My Hands talking from a friend
From her fingerprint
From love, hate and all hide in them.
"Hands" talk
Of unknown fate and rosewater of rain
They are referable for ever.
13
0
20,692
محفل نقاشی و گرافیک
از انسان اولیه نقش دستی باقی مانده
از دوست، گرمی دستی
دست های من از دوست میگوید
... ادامه
از اثر انگشت.
از مهر ، کین و تمام تلاشی که در خود پنهان میکند!
...میدهندو باز میستانند
خواه تقدیر باشد
خواه لطافت باران
.... دست ها بیان میکنند
ناگفته های تقدیر را
می توان تا ابد به دست ها رجوع کرد.
It remained a "Hand" print from an ancient man
A warm "Hand" from a friend
My Hands talking from a friend
From her fingerprint
From love, hate and all hide in them.
"Hands" talk
Of unknown fate and rosewater of rain
They are referable for ever.
17
0
19,912
محفل نقاشی و گرافیک
از انسان اولیه نقش دستی باقی مانده
از دوست، گرمی دستی
دست های من از دوست میگوید
... ادامه
از اثر انگشت.
از مهر ، کین و تمام تلاشی که در خود پنهان میکند!
...میدهندو باز میستانند
خواه تقدیر باشد
خواه لطافت باران
.... دست ها بیان میکنند
ناگفته های تقدیر را
می توان تا ابد به دست ها رجوع کرد.
It remained a "Hand" print from an ancient man
A warm "Hand" from a friend
My Hands talking from a friend
From her fingerprint
From love, hate and all hide in them.
"Hands" talk
Of unknown fate and rosewater of rain
They are referable for ever.
12
0
9,353
محفل نقاشی و گرافیک
گبریست در این وهم که پنهانی نیست
برداشتن سرم به آسانی نیست
ایمانش هزار دفعه تل... ادامه
قین کردم
این کافر را سر مسلمانی نیست
(ابوسعید ابولخیر)
3
0
40,531
محفل گویندگی
چرا توقف کنم، چرا
پرندهها به سوی جانب آبی رفته اند
افق عمودی است
افق عمودی ا... ادامه
ست و حرکت، فواره وار
و در حدود بینش
سیارههای نورانی میچرخند
زمین در ارتفاع به تکرار میرسد
و چاههای هوایی
به نقبهای رابطه تبدیل میشوند
و روز وسعتی است
که در مخیلهٔ تنگ کرم روزنامه نمیگنجد
چرا توقف کنم؟
راه از میان مویرگهای حیات میگذرد
کیفیت محیط کشتی زهدان ماه
سلولهای فاسد را خواهد کشت
و در فضای شیمیایی بعد از طلوع
تنها صداست
صدا که ذوب ذرههای زمان خواهد شد.
چرا توقف کنم؟
چه میتواند باشد مرداب
چه میتواند باشد جز جای تخم ریزی حشرات فاسد
افکار سردخانه را جنازههای باد کرده رقم میزنند.
نامرد، در سیاهی
فقدان مردیش را پنهان کردهاست
و سوسک.... آه
وقتی که سوسک سخن میگوید.
چرا توقف کنم؟
همکاری حروف سربی بیهوده ست.
همکاری حروف سربی
اندیشهٔ حقیر را نجات خواهد داد.
من از لالهٔ درختانم
تنفس هوای مانده ملولم میکند
پرندهای که مرده بود به من پند داد که پرواز را بخاطر
بسپارم
نهایت تمامی نیروها پیوستن است، پیوستن
به اصل روشن خورشید
و ریختن به شعور نور...
22
0
31,602
دکلمه شعر احمد شاملو
زیبا ترین حرفت را بگو
شکنجه پنهان سکوتت را آشکار کن
و هراس مدار از آن که بگوین... ادامه
د
ترانه بیهودگی نیست
چرا که عشق
حرفی بیهوده نیست
حتی بگذارآفتاب نیز برنیاید
به خاطر فردای ما اگر
بر ماش منتی است؛
چرا که عشق،
خود فرداست
خود همیشه است
26
1
25,159
دکلمه شعر نیما یوشیج
در نخستین ساعت شب،در اطاق چوبیش تنها،زن چینی
در سرش اندیشه های هولناکی دور می گ... ادامه
یرد، می اندیشد:
« بردگان ناتوانایی که می سازند دیوار بزرگ شهر را
هر یکی زانان که در زیر آوار زخمه های آتش شلاق داده جان
مرده اش در لای دیوار است پنهان»
آنی از این دلگزا اندیشه ها راه خلاصی را نمی داند زن چینی
او، روانش خسته و رنجور مانده است
با روان خسته اش رنجور می خواند زن چینی،
در نخستین ساعت شب:« در نخستین ساعت شب هر کس از بالای ایوانش چراغ اوست
آویزان
همسر هر کس به خانه بازگردیده است الا همسر من
که ز من دور است و در کار است
زیر دیوار بزرگ شهر»
در نخستین ساعت شب، دور از دیدار بسیار آشنا من نیز
در غم ناراحتی های کسانم؛
همچنانی کان زن چینی
بر زبان اندیشه های دلگزایی حرف می راند،
من سرودی آشنا را می کن در گوش
من دمی از فکر بهبودی تنها ماندگان در خانه هاشان نیستم خاموش
و سراسر هیکل دیوارها در پیش چشم التهاب من نمایانند نجلا!
در نخستین ساعت شب،
این چراغ رفته را خاموش تر کن
من به سوی رخنه های شهرهای روشنایی
راهبردم را به خوبی می شناسم، خوب می دانم
2
0
3,586
محفل نقاشی و گرافیک
42X74CM
(فروخته شد)
هان مشو نومید چون واقف نه ایی از سر غیب، باشد اندر پرده بازی های پن... ادامه
هان غم مخور
(اکریلیک روی بوم دیپ)
3
0
6,505
محفل خوشنویسی
50X90CM
11
2
9,928
محفل نقاشی و گرافیک
50X70CM
6
1
6,953
5
0
2,693
محفل نقاشی و گرافیک
145X115CM
نام اثر : کیست این پنهان مرا در جان و تن؟
هنرمند : مریم امیری زاده
تکنیک : رنگ... ادامه
روغن ( تلفیق نقاشی و خط)
۱۳۹۰
3
0
1,966
محفل سایر هنر ها
47X68X13CM
#مسعود سلیمانپور
مجسمه
عنوان: نیمه پنهان
متریال: چوب گردو، شیشه
سال خلق اثر : ۱۳۹۷
1
0
1,860
محفل نقاشی و گرافیک
30X50CM
نام اثر:سایه های پنهان
اکرلیک
۱۳۹۹
هانیه کریمیان
#اکرلیک #سایه_های_پنهان
3
0
7,772
محفل شعر و داستان
هم پای دربندت شدم هم دست شستم از جهان
هم چشم بستم بر همه، گشتم سراپا گوشِ جان
... ادامه
لبریز شد چشمان من از دیدنِ رویای تو
صدها برابر بیشتر از هر تصور یا گمان
وقتی دلم شد آشنا با کوی یاری اینچنین
آوارهی دنیا شدم، غربت نشینی بی مکان
با آن اشارات نهان رسوای چشمانت شدم
دیگر نماند از خویشِ من در خویشتن حتی نشان
بیمار تب آلودهام دیگر چرا پنهان کنم
از چشمهایم میشود اسرار پنهانی عیان
چشمان دل را بستهام غیر از تو را نادیدهام
باید ببندی چشم دل را بر نگاه دیگران
با من بمان با من بخوان از من بگو از من بجو
کن گفتگو از عشق مان در هر مکان در هر زمان
17
0
35,703
محفل خوشنویسی
هوالمحبوب
قلم را سر تراشیدم جوان شد
زبانش را زدم شیرین زبان شد
سر نوک زبانش چاک... ادامه
کردم
تمام راز پنهانش عیان شد
قلم تا می نویسد ناز شصت است
مرکب عاشق است و مست مست است
کلام دلبر و آوازه هایش
تمام مشق های ناب دست است
مرکب مات و مبهوت کلام است
قلم مشغول رسم سین و لام است
رسیدن تا به اوج قله ی عشق
تمام دلخوشیهای غلام است
قلم همراه دلهای شکسته است
اگرچه بند از بندش گسسته است
قلم فریاد دربندان زنجیر
کلید قفلهای زنگ بسته است
قلم تا می نویسد انبیایی است
تمام حرفهایش اولیایی است
کلام عاشقان را می نویسد
نشانش دلبری کارش خدایی است
قلم لیلی نویس دلربایی است
قلم مجنون نگار کبریایی است
تمام حرف های کل عالم
برای گفتن این آشنایی است
شعر و خط: #اکبرنژاد
#بداهه_نویسی
1
0
5,638
محفل خوشنویسی
50X70CM
خوشنویس محمدسلطانی.1399
کاغذابروبادعالی دست ساز.
کیست این پنهان مرا درجان وتن ... ادامه
کز زبان من همی گوید سخن...
1
0
2,125
محفل نقاشی و گرافیک
40X60CM
