نتایج جست جو "برم" در سایت 100هنر
نمایش رفته بچرخه برمی گرده
نمایش ناگهان همه برمی خیزند به آوازی دیگر!
نمایش کنار ستاره ها برمیگردم
نمایش با پرهای نرم برماه پیشانی ات تاج نوزادی می بافد
24
3
20,492
محفل خوشنویسی
نقاشیخط روی بوم ۵۰ در ۷۰ به خط نستعلیق متن هر چه میخواهمت از یاد برم ممکن نیست
21
0
26,459
14
3
13,254
محفل خوشنویسی
آمده ام که سر نهم عشق تو را بسر برم ... مولانا/ اجرا روی تخته 8 میل ، در ابعاد 1... ادامه
30*80 سانتی متر
فروخته شد
امکان سفارش مجدد(۱.۵۰۰.۰۰۰t)
6
0
17,893
محفل خوشنویسی
اندازه : 50 * 35
سیاه مشق بادو مرکب سفید و آبی
حسرت نبرم به خواب آن مرداب
کار... ادامه
ام درون دشت شب خفته ست
8
0
21,173
محفل موسیقی
#کابوس
دانلود موزیک و ویدیو از سایتهای معتبرموسیقی
خواننده: #پژمان_مقدم
آهنگس... ادامه
از:مهرشاد موسوی
ترانه و تنظیم:مسیح حمیدی
میکس و مستر:محمد موسوی
@pezhmanmusic
55
1
114,521
اشعار مولانا
#آمدهام که سرنهم، عشق تو را به سر برم
ور تو بگوئیم که نی، نی شکنم، شکر برم
آم... ادامه
دهام چو عقل و جان، از همه دیدهها نهان
تا سوی جان و دیدگان مشعله نظر برم
آمدهام که ره زنم، بر سر گنج شه زنم
آمدهام که زر برم، زر نبرم خبر برم
گر شکند دل مرا جان بدهم به دلشکن
گر ز سرم کله برد، من ز میان کمر برم
آن که ز زخم تیر او کوه شکاف میکند
پیش گشاد تیر او وای اگر سپر برم
گفتهام آفتاب را گر ببری تو تاب خود
تاب تو را چو تب کند، گفت بلی اگر برم
آن که ز تاب روی او نور صفا به دل کشد
وان که ز جوی حسن او آب سوی جگر برم
در هوس خیال او همچو خیال گشتهام
وز سر رشک نام او نام رخ قمر برم
اوست نشسته بر نظر، من به کجا نظر کنم
اوست گرفته شهر دل، من به کجا سفر برم
این غزلم جواب آن باده که داشت پیش من
گفت بخور، نمیخوری پیش کس دگر برم **
21
0
9,832
محفل عکاسی
ابرماه یا Supermoon در زمانی اتفاق می افتند که ماه کامل در کمترین فاصله خود از ز... ادامه
مین قرار دارد و بزرگتر و پرنورتر دیده خواهد شد.
11
0
6,391
2
0
28,373
عکاسی فرهنگ ایرانی
به لافند بنده !
لافندبازی» یکی از نمایشها و بازیهای جذاب عامیانه است که در ... ادامه
میان مردم گیلان محبوبیت ویژهای دارد. پیشینهٔ تاریخی آن به گذشتههای دور برمیگردد. ویژگیهای جغرافیایی و نوع زندگی اجتماعی در پیدایش این بازی بیتاثیر نبوده است. لافندبازی با نامهای طناب بازی، ریسمانبازی، رسنبازی، و غیره نیز خوانده میشود.
پهلوان بالای دار میرود و با چوبی که به منظور حفظ تعادل خویش در دست میگیرد از روی طناب رد میشود و با اجرای حرکات مختلف نمایشی مردم و تماشاجگران را سرگرو میکند . در همین موقع شیطانک با حرکات خنده آور خود مردم را سرگرم میکند و نوازندگان سرنا و نقاره به نواختن آهنگهای محلی شاد و هیجان انگیز میپردازند.
لافند بازی در روستاهای جلگه ای گیلان طرفداران فراوانی دارد و این مراسم در عید نوروز و اعیاد مختلف و عروسی در روستاهای استان گیلان به اجرا در میآید.
12
0
6,185
محفل عکاسی
غروب را من رقم میزنم
وقتى آن را میدزدم
و به خانه میبرم
تا به جاى خالى ات
نور... ادامه
بپاشم
آن وقت است
که جمعمان جمع است
به رنگ نارنجىِ دوست داشتن
به رنگِ سرخِ عشق
و به رنگِ مشکىِ من وسپیدی تو...
2
0
34,415
محفل شعر و داستان
آسمان :
-------------
باز می چیند دلم از چشمانت
افسوس و حرمان و غم و عصیان را... ادامه
باز برمی کشی آهی و ، می گریی
بغضت میکند خشک ، رود روان را
آخر ز چه روی است تو را
این حال و آن دل بد ، که می کند فغان
چیست راز دل دلِ این قاصدک پیر
که نمی دهد برایت خبری خوش به ارمغان
نه نسیم را لطف است با تو
نه می آکند دیده گانت را سراب
یاران همگی ز مستی در خواب اند
نیست ساغری که دهدت ، پیمانه ای شراب
زندگی برای تو در او بود
با او لحظه هایت ، می شد به رنگ گلهای بهار
خورشیدی بود که میدرخشید
در تن گل های سرخ ، در زمزمۀ جویبار
فلک شکست شوق پروازت را در پس ابر
رعد غرید و برق ، سینه اش را کرد نشان
قلبت نمی تپید ، در درنگ قلب او
آسمان می برد عشقت را ، به اعماق کهکشان
به رسم ، نوشته این را بر قلب زمین
خواهد روئید گل ، تا شود پرپر
می رود شاهین تا اوج
تا برافکنیم از تنش ، شهپر
این است سایۀ سرنوشت یک انسان
می جوید رنگ عشق را در آسمان
اما آنجا که می نویسند قصه
بر می گیرند از دل تو ، از چشم من ، امان
------------------
بردیا امین افشار
21
0
45,620
دکلمه شعر احمد شاملو
افق روشن
روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد
ومهربانی دست زیبایی ر... ادامه
ا خواهد گرفت
روزی که کمترین سرود
بوسه است
وهر انسان
برای هر انسان
برادری ست
روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند
قفل
افسانه ییست
وقلب
برای زندگی بس است
روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است
تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی
روزی که آهنگ هر حرف،زندگی ست
تا من به خاطر آخرین شعر رنج جستجوی قافیه نبرم
روزی که هر لب ترانه ییست
تا کمترین سرود،بوسه باشد
روزی که تو بیایی،برای همیشه بیایی
ومهربانی با زیبایی یکسان شود
روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم
ومن آن روز را انتظار می کشم
حتی روزی که
دیگر نباشم
0
0
24,371
نمایشنامه خوانی چخوف
باغ آلبالو، پرده سوم
پیشچیک: در حراج چه خبر بود؟ تعریف کن!
لیوبف: باغ آلبالو... ادامه
فروخته شد؟
لوپاخین: بله، فروخته شد.
لیوبف: چه کسی آن را خرید؟
لوپاخین: من خریدم.
من خریدم! خانمها و آقایان لطف کرده کمی صبر کنید... من افکارم خیلی مغشوش است، نمی توانم حرف بزنم. وقتی ما به حراج رسیدیم دریگانف آنجا بود. لئونید آندره ایچ فقط پانزده هزار روبل با خود آورده بود. دریگانف علاوه بر بدهی بانک سی هزار روبل پیشنهاد کرد. من که دیدم وضع چنین است به مبارزه با او پرداختم. چهل هزارتا پیشنهاد کردم. او چهل و پنج هزارتا. من پنجاه هزارتا. او پنج تا پنج تا بالا می رفت، من ده تا ده تا. خوب دیگر تمام شد. من علاوه بر بدهی نود هزارتا پیشنهاد کردم. او از من عقب افتاد. حالا باغ آلبالو مال من است! مال من! خداوندا، آقایان باغ آلبالو مال من شد. به من بگویید که آیا مستم یا دیوانه شده ام. شاید خوابم و همه اینها به نظرم می رسد... کاش پدر و پدربزرگ من از گور برمی خاستند و آنچه را اتفاق افتاده می دیدند.
3
0
8,703
لذت تنهایی دکلمه مینا فیروزبخت
همیشه یا خیلی دیر میرسم
یا خیلی زود
عمریه که بین این دیر و زود اسیرم
ایکاش یک... ادامه
ی به موقع خبرم میکرد
ای کاش...!
2
0
4,158
محفل نقاشی و گرافیک
50X70CM
قسمت دیوارای بالا و پنجره های زندان : یه مدت بخاطر یسری قرصی که میخوردم برای هور... ادامه
مونام حالم خیلی بد بود کل یه ماه گذشترو کامل کامل تو خونه مونده بودم اصن یه حاله خیلی بدی داشتم
بعد انگار ذهنم نمیزاشت که حتی از خونه برم بیرون مثل زندان شده بود زندگی برام …
نقاشیای روی دیوار: از اونجایی که نقاشی کردنو خیلی دوست دارم و نقاشیای ادمای معروفو زیاد سرچ میکردم نگاه کنم یه هاله ای ازشون تو ذهنم بودن انگار که تو اون تابلو هایی که اون بالا هستن به طور هاله ای کشیدم (درواقع انگار تو گوشه ذهنم نقش بسته بودن و خواستم رو این دیوارا نشونشون بدم)
پله های گوشه سمت راست : درواقع یجورایی انگار مسیر موفقیته که اگر دقت کنید هرچقد میره رو به بالاتر ، پله هاش بلند تر و سخت تر میشه ولی از اونجایی که رنگش سبزه یجورایی میخواستم نشون بدم که انگار دلنشین تر میشه
آب : نشون دهنده اینه که اون دختره که رو قایقه(خودم)توی غما غوطه ور شدم و کاری از دستم برنمیاد
و اون اسکلته هم که داره کنترلم میکنه انگار صداهای درونم و ترسامه
7
0
6,146
محفل نقاشی و گرافیک
112X203CM
(فروخته شد)
ملهم از غزلی ازسعدی
دلبرا پیش وجودت همه خوبان عدمند
سروران بر... ادامه
در سودای تو خاک قدمند
شهری اندر هوست سوخته در آتش عشق
خلقی اندر طلبت غرقه دریای غمند
خون صاحب نظران ریختی ای کعبه حسن
قتل اینان که روا داشت که صید حرمند
هر خم از زلف پریشان تو زندان دلیست
تا نگویی که اسیران کمند تو کمند
تو سبکبار قوی حال کجا دریابی
که ضعیفان غمت دردکشان ستمند
سعدیا عاشق صادق ز بلا نگریزد
سست عهدان ارادت ز ملامت برمند
ابعاد نوشته شده ابعاد پارچه بوم است، به دلیل ابعاد بزرگ اثر بصورت رول پارچه ارسال میشود
8
0
7,442
محفل خوشنویسی
100X100CM
#نقاشیخط_برجسته روی بوم
ترکیب موادورنگ روغن روی ورق طلا
شعرش آمده ام که سر نه... ادامه
م عشق تو رابه سر برم
#فروخته_شد
4
0
41,325
محفل خوشنویسی
100X100CM
اکریلیک روی بوم 100 در 100
انتزاعی
منم که شهره ی شهرم به عشق ورزیدن
#محمد_ابر... ادامه
اهیمی_جویباری
#نقاشیخط
شهریور 1400
کولی
اکریلیک روی بوم 100 در 100
منم که شهره ی شهرم به عشق ورزیدن
محمد ابراهیمی جویباری
شکل و شمایل تابلو از در هم ریختگی و حکاکی حروف و کلمات و ایجاد ترکیبی آشفته را نشان می دهد
شکلی که از حالات درونی هنر مند برمیخیزد . که خود را جای فردی عاشق تصور می نماید که وجودش در جوش و خروش
وصال یار است .
حرف واو بزرگ که در وسط تابلو خود نمایی می کند
سنبل عاشق یا انسانیست که به احترام معشوقه ی خود سر به زیر آورده و حالتی شبیه افتادگی به خود گرفته است .
و نمادی از کلمه ی او ست که اشاره به خدا یا معشوق جاویدان دارد
و انسان عاشق پس از تحمل رنج و دست کشیدن از همه ی تعلقات که خطوط موازی که نشان از چنگ انداختن بر تمایلات و تلاش برای رهایی است ، به او دست می یابد و خود او می شود .
نام کولی بر گرفته از انسان هایی است که هیج وابستگی ندارند به مادیات و همواره در گذارند .
این حس زیبا رو تقدیم شما می کنم
3
0
2,500
محفل خوشنویسی
120X80CM
در آستانه رهایی
میکس مدیا روی بوم ۱۲۰*۸۰
مرا هزار امید است و هر هزار تویی
... ادامه
اثر محمد ابراهیمی جویباری
مهر ۱۴۰۳
ساری
✨ مرا هزار امید است و هر هزار، تویی… ✨
در این اثر، واژهها در میان موجهای رنگ و بافت، معنایی تازه میگیرند.
تضادهای تیره و روشن، بازی نور و سایه، و رگههای درخشان امید…
همه و همه روایتگر جهانیاند که میان ویرانی و شکوفایی، میان سقوط و رهایی، به جستوجوی خویش برمیخیزد.
اینجا، هر خط تپشی است از اشتیاق…
هر رنگ، فریادی است از ایمان…
و هر نقطه، آغاز سفری بیپایان در مسیر امید.
✨ آن سوی تاریکی، نوری در تلاطم است… ✨
گاهی، امید از دل ویرانی زاده میشود. از میان تیرگیهایی که میخواهند بلعیدنت، اما تو میتابی…
رنگها اینجا بیقرارند، واژهها شکسته، خطوط سرگردان…
درهمآمیختگیِ نور و سایه، قصهای را روایت میکند که آغاز و پایانش یکی است: جستوجوی بیپایانِ
🎨 میکس مدیا روی بوم | ۱۲۰×۸۰
🖌 محمد ابراهیمی جویباری
📍 مهر ۱۴۰۳ | ساری
#مرا_هزار_امید_است #نقاشیخط #هنرمعاصر #میکس_مدیا #محمدابراهیمی_جویباری #جریان_امید #هنر_ایرانی
0
0
3,792
محفل گویندگی
دکلمه/پادکست "صبر کن"
متن دکلمه:
صبر کن..
اندکی صبر..
ادامه بده..
چقدر ... ادامه
باید صبر کنیم تا این دنیای تلخ، شیرین بودنش را به کاممان بچشاند.
باطن تلخم که در چشم به راه شیرین بودن دنیا، روی کاناپه انتظار دراز کشیده است.
ما کل وجودمان را صبر کردن به اسارت گرفته، وجودمان از صبر کردن سرچشمه گرفته است.
یقین دارم که، انتظار همچون عزرائیل به استخوانم حمله میکند،
گوشت صبرم را گرفته و با خود میبرد، من میمانم و استخوانی که از شدت دلتنگی صبرش زره، زره میشکند.
حضوری همچون، یک عروسک پلاستیکی که بود و نبودم هم فرقی ندارد..
منی بی اثر که حتی از خود سنگ قبری ندارم، روی باطن پلاستیکی ام مینویسم:
- دنیا را به کامتان شیرین کنید، این باطن تلخ پر از صبر کردن های نرسیده است..
صدا: علی شیرمحمدی
نویسنده: هانیه جوشن
گویش: پارسی
رسانه: یوفون مدیا
تاریخ ضبط: 1403/03/07
2
0
10,128
محفل سایر هنر ها
40X115X70CM
مجسمه فلزی دوبرمن نشسته
مجسمه دست ساز و ساخته شده از فلز هست.
مناسب جهت فضاهای... ادامه
5
0
1,251
محفل نقاشی و گرافیک
80X80CM
نقاشی سورئال
خط کرشمه و نقاشی
این منم در آینه یا تویى برابرم
متریال رنگ و ر... ادامه
وغن روی بوم، ابعاد ۸۰*۸۰
0
0
8,424
محفل خوشنویسی
50X50CM
تابلو خطاشی پنج وارونه
متن تابلو : خواهر کوچکم از من پرسید پنج وارونه چه معنا د... ادامه
ارد؟ من به او خندیدم . آنقدر خنده برم داشت که طفلک ترسید. بغلش کردم و بوسیدم و با خود گفتم: بعدها وقتی بارش بی وقفه درد سقف کوتاه دلت را خم کرد بی گمان می فهمی پنج وارونه چه معنا دارد.
شاعر: سهراب سپهری
اجرا شده روی بوم دیپ توسط رنگ اکریلیک و قلم نی
