دل و دلتنگی :
-----------------------
دلم تنگ است ،
تنگ است برای همه دلتنگی ... ادامه
ها ،
رقصاندن بادبادک
شادی و یک رنگی ها
دلم تنگ است ،
تنگ است برای رفتن به اردو
ساختن آدم برفی
شبهای زمستان ، شکستن گردو
دلم تنگ است ،
تنگِ شبهای بهار و ماه
خریدن کیک تولد
پوشیدن دستکش ، گذاشتن کلاه
دلم تنگ است ،
برای هرچه که بوده و نیست
دویدن در کلاس
گرفتنِ نمرۀ بیست
دل است و گاه می گِریَد
می زند دف ، گاه در بَرَش چَنگ است
دل است و نغمه ها دارد
کوچک است خانه ، جا برایش تَنگ است
-----------------------
بردیا امین افشار
آن طرفِ دلتنگی
زندگی پیرهنی تنگ تر از دلتنگی ست
گم شدن درخود ودرپیرهنِ ب... ادامه
یرنگی ست
افقِ دیدِ غزل حیف به هر جا نرسد
اصلِ هرقصه فقط آن طرفِ دلتنگی ست
تا زمین کوچه یِ باریکِ پر از ایکاش ست
چاره باحسرت صدرنگ زمان همرنگیست
بینِ بازارِ زمان سکّه ی یک پول شدیم
پشتِمانروم ولیحیفکه رومانزنگیست
این چنین است که تکلیف مشخّص نشود
عقلودلدردوطرف،"خود"دودلیآونگیست
خودِ من درنَوَسان است چه آرام چه تند!
مرغِکُرچیستگهی،گاهخروسیجنگیست
گاه پا هست ولی پایِ دلت می مانی
اینچنینلنگشدن سختتر ازهر لنگیست.
#چنگیز_رحمتی
@rahmatichangiz
دکلمه/پادکست "صبر کن"
متن دکلمه:
صبر کن..
اندکی صبر..
ادامه بده..
چقدر ... ادامه
باید صبر کنیم تا این دنیای تلخ، شیرین بودنش را به کاممان بچشاند.
باطن تلخم که در چشم به راه شیرین بودن دنیا، روی کاناپه انتظار دراز کشیده است.
ما کل وجودمان را صبر کردن به اسارت گرفته، وجودمان از صبر کردن سرچشمه گرفته است.
یقین دارم که، انتظار همچون عزرائیل به استخوانم حمله میکند،
گوشت صبرم را گرفته و با خود میبرد، من میمانم و استخوانی که از شدت دلتنگی صبرش زره، زره میشکند.
حضوری همچون، یک عروسک پلاستیکی که بود و نبودم هم فرقی ندارد..
منی بی اثر که حتی از خود سنگ قبری ندارم، روی باطن پلاستیکی ام مینویسم:
- دنیا را به کامتان شیرین کنید، این باطن تلخ پر از صبر کردن های نرسیده است..
صدا: علی شیرمحمدی
نویسنده: هانیه جوشن
گویش: پارسی
رسانه: یوفون مدیا
تاریخ ضبط: 1403/03/07
ه دلم در هوای تو
می باره غزل در نگاه تو
آسمان دلت را کمی وا کن
محتاجم به آغوش گرم تو
هر کجا خبر از دلتنگی بود
آن بُود آشیانه و منزل تو
من گفته بودم به قاصدکها
نیاورند خبری جز گیسوی تو
نسیمی وزید و مرا آشفته کرد
بیقرارم اما ، آرامم در قرار تو
آهوانه باز به آغوش من بیا
زنده است امیدم با دستان تو
هر کجا که خبر از عشق آمد
خواهم جان دهم در کنار تو