قطعه Bésame Mucho# اثر خانم:
Consuelo Velázquez#
(🇲🇽1916-🇲🇽2005)
آهنگس... ادامه
از، ترانه سرا و پیانیست مکزیکی. به گفته ولاسکوئِز این ترانه که معنی آن (مرا زیاد ببوس) است، وقتی ساخته شده که وی هنوز بوسیده نشده بوده و فکر می کرده است که بوسیدن گناهی بزرگ است.
این ترانه توسط افراد و گروههای مشهوری از جمله Andrea Bocelli# (خواننده ایتالیایی) و گروه مکزیکی Trío Los Panchos# اجرا شده است.
ی زنان ترکمن ساخته شده است.سنگوارههایی که دهانی برای سخن گفتن ندارند و انسان معاصر را برای من تداعی میکنند. عنوان اثر:
نگاه کن من به کجا رسیدهام
به آسمان؛به بیکران؛به جاودان
ابعاد اثر: ۸×۱۲
مواد: پارچه، برنج،نخ
#فروخته_شد
دکلمه/پادکست "صبر کن"
متن دکلمه:
صبر کن..
اندکی صبر..
ادامه بده..
چقدر ... ادامه
باید صبر کنیم تا این دنیای تلخ، شیرین بودنش را به کاممان بچشاند.
باطن تلخم که در چشم به راه شیرین بودن دنیا، روی کاناپه انتظار دراز کشیده است.
ما کل وجودمان را صبر کردن به اسارت گرفته، وجودمان از صبر کردن سرچشمه گرفته است.
یقین دارم که، انتظار همچون عزرائیل به استخوانم حمله میکند،
گوشت صبرم را گرفته و با خود میبرد، من میمانم و استخوانی که از شدت دلتنگی صبرش زره، زره میشکند.
حضوری همچون، یک عروسک پلاستیکی که بود و نبودم هم فرقی ندارد..
منی بی اثر که حتی از خود سنگ قبری ندارم، روی باطن پلاستیکی ام مینویسم:
- دنیا را به کامتان شیرین کنید، این باطن تلخ پر از صبر کردن های نرسیده است..
صدا: علی شیرمحمدی
نویسنده: هانیه جوشن
گویش: پارسی
رسانه: یوفون مدیا
تاریخ ضبط: 1403/03/07
دیـدم کـه زنـی زار زده از پـیـشـم :
بگذشت و به راه خود ادامه داده !
کنجکاو ش... ادامه
دم ؛ تا بشوم جویایش ..
تـعقیـب بـکـردمـش بـطـور سـاده !
او رفـت و رسید دمِ درِ مـاشـینـی ؛
راننـده چـو در بـه روی او بگـشـاده
بیوقفـه سوار گشت و براه افتادند
مـن هم عقبـه هـر دو به راه افـتاده
رفتنـد و رسیدند به مـکانِ مجهـول
تـرمـز زده و در آن محل ایـسـتـاده
بر فکـر فـرو رفتـم و شـک و تردیـد
دو جـنـس مـخـالـفـی کـنار جـادّه !
کاشف بـعمـل آمد و فـهمیـد انـگار :
افـتـاده بـُراده بــغــل ســمـبـاده ..!
خـیاط هـوس دوخته کلاه شهوت :
آن را ســر قـلّاش جَـلَـب ، بـنْـهــاده
اسـباب و وسایـل و بـساط جـنسـی
پـهـنـسـت و مـهـیـا شـده و آمـاده !
با کنـدن رخـت فـرا رسیـده وقتـه :
آمـیـزش شـهـوانـی نـر بـا مـادّه ..!
جاخوردم ازاین صحنه و شرممآمد
بیشرم و حیایی همهرا قورت داده
برگشتـم و پشت سر هـم لـعن دادم
بـر بی پـدر و مـادر پـس افـتـاده ..
قـاضی نـروم یکطـرفـه شایـد هـم :
بــاشــد پــدر و مــادرشـان آزاده ...