نتایج جست جو "شب چراغ" در سایت 100هنر
8
0
155,518
محفل خوشنویسی
✅یکصدودوازدهمین زادروز بانوی شعر فارسی، پروین اعتصامی گرامی باد.
#خوشنویسی#شکست... ادامه
ه_نستعلیق
خط و تذهیب 1397
حضوردر #جشنواره پروین اعتصامی
🔹دکتر شفیعیکدکنی:
«شعر پروین، شعر خِرَد و عاطفه است و نیازی به استعارههای تجریدی و تشبیهات عجیب و غریب ندارد. اولین بار که دیوان پروین اعتصامی را در نوجوانی بهدست آوردم، حالتی داشتم که به هیچوجه قابل توصیف نیست.
📒با چراغ و آینه
🔹ملکالشعرای بهار:
هرگاه تنها غزل «سفر اشک» از این شاعره شیرین زبان باقی مانده بود، کافی بود که وی را دربارگاه شعر و ادبیات حقیقی جایگاهی علمی و ارجمند بخشد.
📒دیوان پروین اعتصامی/ مقدمه بهار
🔹 سایه:
پروین مولاناست که با زبان حافظ و سعدی شعر میگوید.
📒پیر پرنیاناندیش
#خوشنویسی #شکسته_نستعلیق #قلم #دوات #مرکب #art #calligraphy #ķalem #tezhib #tezhipsanatı #نشان #ختایی #شعر #شاعر # پروین اعتصامی
16
0
7,720
محفل عکاسی
همه چیز خوب خواهد شد
و شب تاریک نیز
از چراغ ترک خورده
عذر خواهد خواست
#سید علی صالحی
13
0
162,201
شعر سکوت
نام اثر: #سکوت و #تنهایی
سبک شعر: سپید
سراینده: #ساراگوهری
غروب که می شود د... ادامه
لم می گیرد
همه جا پُر می شود از سکوت
و غصّه ها می رسند از راه ...
اینجا آسمانش ابریست
ستاره هایش خاموش
و سکوت شب
باز تنهایی را به رخم می کشد ...
اینجا بهار بوی پائیز می دهد
شکوفه های احساس
می ریزند از درخت محبّت
و غنچه های عشق
گویی میلی به باز شدن ندارند ...
اینجا غصّه ها می تازند
چشم ها می بارند
و جادّه ها در انتظارند ...
اینجا در سکوت و خاموشی شب
چراغی روشن است
دلی بی تاب است
و چشمانی بی قرار
که آمدنت را انتظار می کشند ...
کاش بیایی ...
26
1
25,204
دکلمه شعر نیما یوشیج
در نخستین ساعت شب،در اطاق چوبیش تنها،زن چینی
در سرش اندیشه های هولناکی دور می گ... ادامه
یرد، می اندیشد:
« بردگان ناتوانایی که می سازند دیوار بزرگ شهر را
هر یکی زانان که در زیر آوار زخمه های آتش شلاق داده جان
مرده اش در لای دیوار است پنهان»
آنی از این دلگزا اندیشه ها راه خلاصی را نمی داند زن چینی
او، روانش خسته و رنجور مانده است
با روان خسته اش رنجور می خواند زن چینی،
در نخستین ساعت شب:« در نخستین ساعت شب هر کس از بالای ایوانش چراغ اوست
آویزان
همسر هر کس به خانه بازگردیده است الا همسر من
که ز من دور است و در کار است
زیر دیوار بزرگ شهر»
در نخستین ساعت شب، دور از دیدار بسیار آشنا من نیز
در غم ناراحتی های کسانم؛
همچنانی کان زن چینی
بر زبان اندیشه های دلگزایی حرف می راند،
من سرودی آشنا را می کن در گوش
من دمی از فکر بهبودی تنها ماندگان در خانه هاشان نیستم خاموش
و سراسر هیکل دیوارها در پیش چشم التهاب من نمایانند نجلا!
در نخستین ساعت شب،
این چراغ رفته را خاموش تر کن
من به سوی رخنه های شهرهای روشنایی
راهبردم را به خوبی می شناسم، خوب می دانم
9
2
26,105
محفل نقاشی و گرافیک
70X50CM
ما جانوران ناسپاسی هستیم و اکنون که چراغ جادوی اختراعات ما را در تجمل و تفنّن غر... ادامه
ق ساخته است، مانند دختر خیالپروری در میان ثروت خود نشسته آرزومندِ گنجینهٔ دوردست دیگری هستیم که فاصله و دوری آن از ما آن را بی نهایت خوشایند می نماید.
روزگاری فلاسفه خواب مدارس عمومی را می دیدند و اکنون که همه آن را داریم مشتاق دانشگاههای عمومی هستیم. روزگاری مردم برهنه بودند، اکنون همه لباس دارند ولی غرق اندوه و عذاب هستند که چرا دیگران لباسهای گرانبهاتری دارند.
روزگاری مردم گرسنه بودند و اکنون هر سال در ممالک متمدن صدها هزار مردم به علت بیماریهای ناشی از پرخوری میمیرند، حتی در روزگار شکسپیر، شهرها شب در تاریکی فرو می رفتند و خیابانها ناامن بود.
امروز، شبها دیگر آن ترس و وحشت سابق را ندارند و نور پر برکت، پرتو خود را بر همه جا می افکند. #لذات_فلسفه #ویل_دورانت
رنگ روغن روی مقوا فابریانو
سال 98
نام اثر:hiding in the fridge
نام هنرمند:ملیکا
0
1
14,975
شعر عاشقانه
شب موی بلند به درازا
و چنان بود که چشمان تو خورشید
از آتش ِ رستار
و گویی که د... ادامه
ر آن رقص ِسپاهی
چو ستاره
چو همیشه
و آواز ِهمیشه
تو سپیدی
تو سپیدی
و نگاه ِ تو سپیدار
و بامداد ِبلندی که همیشه
به بلندی تو دریا
و هزاران همه جاری
رطب ِ عشق
در چشم ِتو روشن
تب ِ خورشید و آئیین چراغدان
و طلای جَم ِ گل ها
و چکاوک
