نتایج جست جو "شعله" در سایت 100هنر
19
1
21,284
20
4
100,349
محفل نقاشی و گرافیک
نام اثر = #آوازه_خوان
تکنیک = #اکرلیک روی بوم
سبک = #کوبیسم
سایز = ۴۵ × ۶۰
... ادامه
زندگی کن ، برقص ، بخوان ، رنگ بزن تمام صفحات زندگی را آنگونه که میخواهی.
در این اثر زنان آواز میخوانند زنانی که در حصار زندگی و جامعه اسیرند ، زنانی که مادران این سرزمینند و در حصار منزلی تنگ اسیرند.
در میان شعله های زندگی اسیرند ولی آواز عشق میخوانند و روح انسان را تا بالاترین منزلگه آن جهانی بالا میبرند .
18
0
84,359
محفل سایر هنر ها
نام اثر: در کشاکش درون
#هنرمند #معرق : سعید ارزگان
#طراح : سعید ارزگان
ابعاد ... ادامه
: 15.5*18.5 cm
سال ساخت: ۱۳۹۷
اجرا: معرق #چوب
جنس اثر: تماما چوب با رنگهای طبیعی
تعداد و تنوع چوبها: ترکیب ۲۶ گونه درختی در قالب ۳۶۱ قطعه چوب
مضمون اثر: روایت جدالی دائم بین خیر و شر
چویهای بکار رفته: آبنوس، زرشک، آزاد، چریش ، پار پل هرت، پسته، کرات، گز ...
شرح مختصر:
چه کسم من چه کسم من که بسی وسوسه مندم
گه از آن سوی کشندم گه از این سوی کشندم
اثر حاضر روایتگر نبردی دائم است بین خیر و خوبی و جاودانگی با نماد #ققنوس و شر و پلیدی و تباهی با نماد #مار و #اژدها .خیر و شر به هم پیچیده در فضایی مبهم و ملتهب در جدالی دائم و ققنوس ایستاده بر یک پا با سینه ستبر، قامت افراشته و حالت خشمی غالب که اژدها را به منقار و چنگال گرفته بیانگر غلبه نهایی خیر بر شر است
به لحاظ تکنیکی نوع حرکت قلم در طراحی بالها و دم ققنوس به گونه ای بوده که تقویت کننده و تداعی گر حالتهای رها و تابنده شعله های آتش باشد که این منظور با بکار گیری رنگهای تن مایه آتشین و
سرخ و درخشان ...
#wood
#craft
55
1
114,240
اشعار مولانا
#آمدهام که سرنهم، عشق تو را به سر برم
ور تو بگوئیم که نی، نی شکنم، شکر برم
آم... ادامه
دهام چو عقل و جان، از همه دیدهها نهان
تا سوی جان و دیدگان مشعله نظر برم
آمدهام که ره زنم، بر سر گنج شه زنم
آمدهام که زر برم، زر نبرم خبر برم
گر شکند دل مرا جان بدهم به دلشکن
گر ز سرم کله برد، من ز میان کمر برم
آن که ز زخم تیر او کوه شکاف میکند
پیش گشاد تیر او وای اگر سپر برم
گفتهام آفتاب را گر ببری تو تاب خود
تاب تو را چو تب کند، گفت بلی اگر برم
آن که ز تاب روی او نور صفا به دل کشد
وان که ز جوی حسن او آب سوی جگر برم
در هوس خیال او همچو خیال گشتهام
وز سر رشک نام او نام رخ قمر برم
اوست نشسته بر نظر، من به کجا نظر کنم
اوست گرفته شهر دل، من به کجا سفر برم
این غزلم جواب آن باده که داشت پیش من
گفت بخور، نمیخوری پیش کس دگر برم **
17
0
147,700
شعر سکوت
این شعله که در سینه، بجای دلِ ماست
فرجامِ سکوتِ نابجای دلِ ماست
دردی که درین... ادامه
سینه ی تنگ است، طبیب
عمریست نفهمید کجای دلِ ماست
#محمدرضا_حسینـــــعلی
13
8
39,188
دکلمه شعر فروغ فرخزاد
کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم
برگهای آرزوهایم یکایک... ادامه
زرد میشد
آفتاب دیدگانم سرد میشد
آسمان سینه ام پر درد می شد
ناگهان طوفان اندوهی به جانم چنگ میزد
اشکهایم همچو باران
دامنم را رنگ می زد
وه ، چه زیبا بود اگر پاییز بودم
وحشی و پر شور و رنگ آمیز بودم
شاعری در چشم من می خواند ، شعری آسمانی
در کنار قلب عاشق شعله میزد
در شرار آتش دردی نهانی
نغمه من ...
همچو آوای نسیم پر شکسته
عطر غم می ریخت بر دلهای خسته
پیش رویم
چهره تلخ زمستانی جوانی
پشت سر
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه ام
منزلگه اندوه و درد و بدگمانی
کاش چون پاییز بودم ، کاش چون پاییز بودم
فروغ فرخزاد
40
0
27,533
دکلمه شعر اخوان ثالث
قاصدک ! هان ، چه خبر آوردی ؟
از کجا وز که خبر آوردی ؟
خوش خبر باشی ، اما ،اما... ادامه
گرد بام و در من
بی ثمر می گردی
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند
قاصدک
در دل من همه کورند و کرند
دست بردار ازین در وطن خویش غریب
قاصد تجربه های همه تلخ
با دلم می گوید
که دروغی تو ، دروغ
که فریبی تو. ، فریب
قاصدک
هان،
ولی ... آخر ... ای وای
راستی آیا رفتی با باد ؟
با توام ، آی! کجا رفتی ؟ آی
راستی آیا جایی خبری هست هنوز ؟
مانده خاکستر گرمی ، جایی ؟
در اجاقی طمع شعله نمی بندم خردک شرری هست هنوز ؟
قاصدک
ابرهای همه عالم شب و روز
در دلم می گریند
11
0
7,605
6
0
15,963
محفل نقاشی و گرافیک
50X50CM
عنوان اثر: شهر دوردست
اثر اورجينال
شعر سهراب سپهري
قایقی خواهم ساخ... ادامه
ت،
خواهم انداخت به آب
پشت دریاها شهری ست
که در آن پنجرهها رو به تجلی باز است.
بامها جای کبوترهایی است که به فواره هوش بشری مینگرند.
دست هر کودک ده ساله شهر، خانه معرفتی است.
مردم شهر به یک چینه چنان مینگرند
که به یک شعله، به یک خواب لطیف.
خاک، موسیقی احساس تو را میشنود
و صدای پر مرغان اساطیر میآید در باد.
پشت دریاها شهری ست
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحر خیزان است.
شاعران وارث آب و خرد و روشنیاند.
پشت دریاها شهری است!
قایقی باید ساخت.
تابستان ١٤٠٠
#رنگ روغن #تابلو #نقاشي #تصوير سازي #تصوير گر #سهراب سپهري #قايق كاغذي #شهر دوردست #دريا #غروب #كلاژ #تابلو_نقاشي #oil color #illustration #distant city #sohrab sepehri #sea #sunset #paper boat #drawing #painting #painter #painting training#
1
0
6,978
محفل شعر و داستان
از همه آداب مسلمانی ام
بنده ی یک سجده ی طولانی ام
سجده به خاک تو مرا لاله ... ادامه
کرد
داغ لب ات مانده به پیشانی ام
هرکه مرا دید، تو را هم شناخت
از سر این بی سر و سامانی ام
تا به تو نزدیک شدم چون شهاب_
شعله گرفتی که بسوزانی ام
سهم من از عشق هم این لحظه بود:
آمدن و پر زدن آنی ام
گرچه امید از تو نکندم ولی
در پی یک هجرت طوفانی ام
تشنه ام و این دم آخر کمی
می شود از عشق بنوشانی ام؟
19
0
11,225
محفل خوشنویسی
هوالمحبوب
بکوی میکده یارب سحر چه مشغله بود
که جوش شاهد و ساقی و شمع و مشعله بو... ادامه
2
0
14,801
محفل شعر و داستان
#از مجموعه دریای واژه ۱ (حواصیل خیال)
غم آنگونه برده دل از هوش خویش
که باید گذشت... ادامه
از سیاووش خویش
نباشد عجب بخت ما را معین
که گردیم روزی فراموش خویش
در این تنگنای غزل پا کشیم
از اعماق افکار مخدوش خویش
ویا آنکه روزی ز خود بشنویم
سخنهای بیگانه با گوش خویش
نبینیم جز مرغ شب ، شعله شمع
کسی مانده بر گور خاموش خویش
فلک شانه خالی نمود از بشر
چه بار گرانیم بر دوش خویش
چو شمعی به جا مانده از بزم عیش
بمیریم روزی در آغوش خویش
نبینیم دانیم بر گور خود
کسی را بجز شب سیه پوش خویش
مبادا چو ما کس در این روزگار
سر افکنده طبع خاموش خویش
2
0
21,396
محفل عکاسی
استاده اند بر سر پا شعله ها تمام/امشب کدام سوخته مهمان آتش است؟
.
.
.هر نکته ای ... ادامه
ز عشق، بهاری است دلفروز
.در هر شرر نهفته گلستان آتش است
.از پیچ و تاب ما جگر عشق تازه شد
.خاشاک برگ عیش گلستان آتش است(صائب تبریزی)
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
#photo_by_me #photo_by_phone( #HUAWEI_Y550)
#abstract #fine_art #art #artist #abstract_photography
#عکاسی_با_گوشی #آبستره
اندازه:30*40
