نتایج جست جو "افشار" در سایت 100هنر
28
0
38,392
8
1
33,729
محفل موسیقی
10
0
140,502
شعر دلتنگی
دل و دلتنگی :
-----------------------
دلم تنگ است ،
تنگ است برای همه دلتنگی ... ادامه
ها ،
رقصاندن بادبادک
شادی و یک رنگی ها
دلم تنگ است ،
تنگ است برای رفتن به اردو
ساختن آدم برفی
شبهای زمستان ، شکستن گردو
دلم تنگ است ،
تنگِ شبهای بهار و ماه
خریدن کیک تولد
پوشیدن دستکش ، گذاشتن کلاه
دلم تنگ است ،
برای هرچه که بوده و نیست
دویدن در کلاس
گرفتنِ نمرۀ بیست
دل است و گاه می گِریَد
می زند دف ، گاه در بَرَش چَنگ است
دل است و نغمه ها دارد
کوچک است خانه ، جا برایش تَنگ است
-----------------------
بردیا امین افشار
2
0
33,725
محفل شعر و داستان
آسمان :
-------------
باز می چیند دلم از چشمانت
افسوس و حرمان و غم و عصیان را... ادامه
باز برمی کشی آهی و ، می گریی
بغضت میکند خشک ، رود روان را
آخر ز چه روی است تو را
این حال و آن دل بد ، که می کند فغان
چیست راز دل دلِ این قاصدک پیر
که نمی دهد برایت خبری خوش به ارمغان
نه نسیم را لطف است با تو
نه می آکند دیده گانت را سراب
یاران همگی ز مستی در خواب اند
نیست ساغری که دهدت ، پیمانه ای شراب
زندگی برای تو در او بود
با او لحظه هایت ، می شد به رنگ گلهای بهار
خورشیدی بود که میدرخشید
در تن گل های سرخ ، در زمزمۀ جویبار
فلک شکست شوق پروازت را در پس ابر
رعد غرید و برق ، سینه اش را کرد نشان
قلبت نمی تپید ، در درنگ قلب او
آسمان می برد عشقت را ، به اعماق کهکشان
به رسم ، نوشته این را بر قلب زمین
خواهد روئید گل ، تا شود پرپر
می رود شاهین تا اوج
تا برافکنیم از تنش ، شهپر
این است سایۀ سرنوشت یک انسان
می جوید رنگ عشق را در آسمان
اما آنجا که می نویسند قصه
بر می گیرند از دل تو ، از چشم من ، امان
------------------
بردیا امین افشار
3
0
50,759
شعر دلتنگی
دل خسته :
رهایت می کنم و خواهم رفت
در یکی از این شبها که میرسند از پس غروب
نم... ادامه
ی کِشم پرده ای تاریک بر روی رویایت
نمی کُنم بر جداره های دل زیبایت ، رسوب
چشمانت نیست دیگر مشتاق دیدارم
فردا روزیست که میشوم برایت فراموش
می روم و این است آخرین حرفم
می کُنم آرام اما مدام ، خود را برای تو خاموش
می نشیند یادی از ایام گذشته بر دلم
با تکه ای نگاه ، گَشتم در دریای عشقت شناور
امان از این روزها که بودند ، دروغ
نمیدانم چگونه ؟ دوست داشتنت را کردم باور؟
چگونه نشست خزان بر باغچه ام
چگونه بُرید دلت از دل تنگم پیمان ؟
نگاهت پر کشید و نشست بر نگاه مشتاقی
ندارم به خدای عشق من ، دیگر ایمان
می روم از پیش تو ، می روم از دنیایت
پر کرده ام عشقت را در گذشته هایم ، در مَشک
می شود بغضت در گلویم فریاد
می ریزد نامت بر گونه هایم ، در اشک
فردا می رسد و خورشید می کند طلوع
چشمان ناز تو در خواب اند و بسته
اینجا اما خزان است و تندبادی سرد
که می کند طوفان ، در این دل خسته
----------------------
بردیا امین افشار
5
0
43,039
محفل شعر و داستان
تو کشیدی عکسم را در سایه
تو نوشتی بر سطح مرداب ، نامم را
خار رویاندی به زیر پا... ادامه
یم در جاده
نگذاشتی کنم آباد ، بامم را
من نه آن کوهم ، استوار در جنگل
که شوم خانه برای یک طوفان
و نه چشمه ای جوشیده از زمین
که کنم تشنگییت را درمان
من همان آهم ، که بر میکشی
به هنگام بغض از گلویت
عطر لاله های خیس در صحرا
که نمی وزند ، دیگر به سویت
من نه آن بادبانم که رقصان است در باد
و نه آن شاهین که می رسد به خورشید
من نه آن غروبم که می گریاند دشت را
و نه آن تختی که نشست بر آن جمشید
من فقط رهگذری دل خونم
رهگذری که میخورد از دست تو سیلی
قطره ای ناچیز در کف دریا
که گم گشته در رنگ ، در چرک نیلی
نَفَسم میشمرد ثانیه هایت را
به رخم نیست رنگهای زیبای یک طاووس
خُشکم مکن در تابش سوزان خورشیدت
ول کن و بگذر ، بگذر از من و بگذر از این کابوس
-------------------------------------
تو و من ، بردیا امین افشار
5
0
9,775
محفل شعر و داستان
گر چه افکندی
بر زمینم و میشوم خاک ،
می روید بحر مستی
از تنم بوتۀ تاک
می... ادامه
کنم همه دریا را
از قطره های اشک ، پاک
می نویسم بر ابر ، از طلوع ،
از خورشیدِ بی باک
---------------------------
بوتۀ تاک ، بردیا امین افشار
5
0
8,329
محفل شعر و داستان
خوانده ام تو را در مه
از اول ،
از همیشه ،
نوشته ام نامت را
بر برگ ،
بر سط... ادامه
ح شیشه ،
دیده ام تو را در آب
تا موج ،
تا اندیشه ،
کنده ام عشقت را
در کوه ،
در ضرب تیشه .
-----------------
تیشه ، بردیا امین افشار
6
0
9,137
محفل شعر و داستان
مگذار هرگز ،
پای بر جای پای من
ترسم که شوی غرق
در های های من
می رسد فردا
... ادامه
از پس این غروب ،
برنمی آید از هنجره
صدایِ وای وای من
بر کمرکش ابر
نوشته است باران
مانده از تو ردی
در جای جای من
-------------------
جای پا ، بردیا امین افشار
6
0
32,706
محفل شعر و داستان
می شکفد از دلِ خاک ، رنگ ارغوان
باد ، می کُند بازی با گلهای زعفران
آب می شود... ادامه
، زمستان در تابش خورشید
می نهد شکوفۀ سرخ ، دختر بهار بر گیسوان
می خواهم که وزی ، بر زاغه ها بهار
نفوذِ زمستان را ، بر دلها کُنی مَهار
بر خِرقۀ سیاه ، بپوشانی رنگ سبز
ببارانی از ابرها ، باران عشق و افتخار
می خواهم ، گلباران کُنی پستوهای سرد را
بپاشی بر زمین ، بذرِ دلهای مرد را
می خواهم ، که برگیری دستمالی از حریر
کنی پاک از رخساره ، اشک و درد را
دیریست دنیای من ، میکند خیالت را آرزو
عدالت گوئی گم گشته ، در کفه های ترازو
آه مظلوم ندارد توان ، تا رسد بر آسمان
حرفی هم هست اگر ، از پول است و زور بازو
کی میشکفد گلهای سرخت ، می زند نهالهایت جوانه ؟
کی می کنند پرواز ، پرستوهایت در حیاط خانه ؟
مهرت ای بهار ، کی میکند گذر از کوچه های ما ؟
کی میشوی همدم بوته های خشک ، بی حرف و بهانه ؟
-------------------------
بیا بهار ، بردیا امین افشار
6
0
8,437
محفل شعر و داستان
رها یعنی ،
چشم به در دوختن
قدم زدن در باران
به یادی سوختن
رها یعنی ،
دری... ادامه
ا بودن ،
آتش افروختن
شکستن ، باختن ، برخواستن
در سینه عشق اندوختن
رها یعنی ،
گل ، شراب ، تیر
یعنی ،
وسعت داشتن
یعنی ،
از پروانه آموختن
-----------------
رها، بردیا امین افشار
4
0
11,569
5
1
9,099
1
0
664
محفل نقاشی و گرافیک
21X30CM
مژده افشار
نام اثر:میتوانی عشق را دریابی
میکس مدیا
آبرنگ و راپید و جوهر روی... ادامه
مقوا
۱۴۰۲
1
0
668
1
0
2,023
2
0
7,753
محفل موسیقی
ایرج ( خواجه امیری )
ویولن : آرش صبوری
تار:مهدی گوهری
تنبک : مرادی
تصنیف : د... ادامه
یشب با دلم خلوتی داشتم
#ایرج #آرش_صبوری #مهدی_گوهری #مرادی #ویولن #تار # تنبک #تکاب #تکانتپه_افشار #تخت_سلیمان #آذربایجان
13
2
3,227
3
0
4,629
5
0
4,202
محفل سایر هنر ها
55X120X55CM
چوب،
1399/2/22
Musician
نوازنده
محمدرضا نصیری افشار
Mohammad Reza Nasiri Afshar
1
0
6,536
1
0
6,488
1
0
5,434
